دانلود آهنگ جدید

دانلود دکلمه بیکرانه در انتهای سفر حسین پناهی با لینک مستقیم | همدان موزیک

امام حسین (ع) : بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
 

دانلود دکلمه بیکرانه در انتهای سفر حسین پناهی با لینک مستقیم

دانلود دکلمه بیکرانه در انتهای سفر حسین پناهی با لینک مستقیم

دانلود دکلمه بیکرانه در انتهای سفر حسین پناهی با لینک مستقیم و با کیفیت بالا

متن این دکلمه :

بیکرانه در انتهای هر سفر در آیینه 
 دار و ندار خویش را مرور می کنــــــــم 
این خاک تیره این زمین 
 پاپوش پای خسته ام 
 این سقف کوتاه آسمان 
 سرپوش چشم بسته ام 
 اما خدای دل 
 در آخرین سفر 
 در آیینه به جز دو بیکرانه کران 
به جز زمین و آسمان 
چیزی نمانده است 
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا

بهانه  بی تو 
 نه بوی خک نجاتم داد 
نه شمارش ستاره ها تسکینم 
چرا صدایم کردی
چرا
سراسیمه و مشتاق 
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان 
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت 
 و عصر 
عصر والیوم بود 
 و فلسفه بود 
 و ساندویچ دل وجگر 

بقا ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیکانم 
 غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها 
 دوست خوب من
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد 
ما باید مادرانمان را دوست بداریم 
 وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند 
ما باید بدویم دستشان را بگیریم 
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند 
 ماباید پدرانمان را دوست بداریم 
برایشان دمپایی مرغوب بخریم 
 و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم 
 پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را 
 ما باید دوست بداریم 

کودکی ها به خانه می رفت
 با کیف 
و با کلاهی که بر هوا بود 
چیزی دزدیدی
مادرش پرسید 
 دعوا کردی باز
 پدرش گفت 
 و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد 
به دنبال آن چیز 
 که در دل پنهان کرده بود 
 تنها مادربزرگش دید 
گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش 
 و خندیده بود غریب مادربزرگ
 گم کرده ام در هیاهوی شهر 
آن نظر بند سبز را 
که در کودکی بسته بودی به بازوی من 
در اوین حمله ناگهانی تاتار عشق 
 خمره دلم 
 بر ایوان سنگ و سنگ شکست 
دستم به دست دوست ماند 
پایم به پای راه رفت 
من چشم خورده ام 
 من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام 
در روز روز زندگانیم 
  دل خوش جا مانده است 
 چیزی جایی
که هیچ گاه دیگر 
هیچ چیز 
جایش را پر نخواهد کرد 
نه موهای سیاه و
نه دندانهای سفید 
  اولین و آخرین خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش
 مانیم که یا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم 
 هر پسین 
 این روشنای خاطر آشوب در افق های تاریک دوردست 
 نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین 
مرا به طلوعی دوباره می کشاند
 ای راز 
 ای رمز
ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین

خکستر به من بگویید 
 فرزانه گان رنگ بوم و قلم
 چگونه 
 خورشیدی را تصویر می کنید 
که ترسیمش 
 سراسر خک را خکستر نمی کند

کاج ها در بکر اند نیمکت کهنه باغ 
 خاطرات دورش را 
 در اولین بارش زمستانی
از ذهن پک کرده است 
 خاطره شعرهایی را که هرگز نسروده بودم 
 خاطره آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی


ککل  با تو 
 بی تو 
 همسفر سایه خویشم وبه سوی بی سوی تو می ایم 
 معلومی چون ریگ 
مجهولی چون راز
معلوم دلی و مجهول چشم 
من رنگ پیراهن دخترم را به گلهای یاد تو سپرده ام 
و کفشهای زنم را در راه تو از یاد برده ام 
ای همه من 
 ککل زرتشت 
 سایه بان مسیح
 به سردترین ها 
مرا به سردترین ها برسان شبی بارانی و رسالت من این خواهد بود 
 تا دو استکان چای داغ را 
 از میان دویست جنگ خونین 
 به سلامت بگذرانم 
تا در شبی بارانی
آن ها را 
 با خدای خویش
 چشم در چشم هم نوش کنیم 
  مرداد ما بدهکاریم 
 به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند 
 معذرت می خواهم چندم مرداد است
 و نگفتیم 
 چونکه مرداد 
 گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است 

جغد  کیست
 کجاست
 ای آسمان بزرگ
در زیر بال ها خسته ام 
 چقدر کوچک بودی تو 

  نه  بر می گردم 
 با چشمانم 
که تنها یادگار کودکی منند 
 ایا مادرم مرا باز خواهد شناخت

دانلود آهنگ با کیفیت 128
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
دیدگاه کاربران انتشار یافته : 0 - در انتظار بررسی : 2266
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.



دسته بندی

درخواست آهنگ مجاز

آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.

مطالب محبوب