دلنوشته غمگین شاپرک ۲۲ ساله از تهران با کیفیت بالا
?شاپرک هستم ۲۲ سالمه.
اولین باری بود ک بیتالک نصب کردم ۲۱سالم بود و اولین پسری ک ب چشمم خورد مهرداد بود ۱۹ ساله.
دوسال ازم کوچیکتر بود.ب چشم داداش میدیدمش.داداش فسقلی.
ی سال باچت گذشت.تا این ک اومد دانشگاه تا باهم بحرفیم.
قلبم لرزید حس کردم عاشقش شدم.
بعد اون مدام پیام میداد ک عاشقم شده از وقتی منو دیده
مدام منو ب چشمام قسم میداد
?هربار ک شارژم ته میکشید ج نمیدادمش مینوشت :یخ زدم از تنهایی انگار خورشیدم در سرزمین دیگریست…
نشست روبروم بابغض گف تو منو درک نمیکنی من دوستتدارم.
منم اعتراف کردم ک عاشقشم اخه چهارماه تلاش کرد ک با اختلاف سنی مون کنار بیام.
گوشی ساده داشت بعد ی مدت ک گوشیشو تعمیر کرد تموم برنامه های اجتماعی رو نصب کرد.
دیگ سرد شد.
دیر ج میداد.
سرش شلوغ شده بود.
قهرهای طولانی.
دیگ مهرداد واسه دیدنم بیصبری نمیکرد.
?ورق برگشته بود و حالا من بودم ک یخ زده بودم از تنهایی….
مهرداد دیگ عاشقم نبود پروفایلاش واسه کسی دیگه بود.
حکایتم شده بود✅دلگیرم از کسی ک منو داشت.ولی درگوش همه دادمیزد تنهام✅
مهرداد عاشق شده بود ولی عشقش من نبودم.
رفتم دنبالش ک برش گردونم
ب زمینو زمان رو انداختم
هشت ماه هرشب کارم اشک ریختن بود.
همون چشمایی ک مهرداد بهشون قسمم میداد حالا دیگ بی روح و زشت شده بودن.
?ی روز بارونی بعد از چندماه تو دانشگاه زنگید گفت
سلام خوبی؟
باتعجب گفتم ممنونم.
گف کدوم کلاسی بیا ببینمت
تا خواستم بگم آنتن گوشیم پرید
زنگ زدمش رد تماس بودم
فهمیدم نخواسته برگرده پیشم منو با دختر دیگه ای اشتباه گرفت.
توی بارون با عشق دیگش قرار داشت.
رفتم در خونشون.
مهرداد درو باز کرد فکر کرد ندیدمش قلبم از جا کنده میشد شنیدم ب خواهرش گف برو دست ب سرش کن?
❗️همون پسری ک ازش خواستم ب مهرداد بگه برگرده.همون برادره مهرداد بود ک نامزد داشت ب من حتی پیشنهاد دوستی داد ولی رد کردم.
بغض گلومو گرفت.
گوشام کر شده بود از صدای شکستن غرورم دنیا رو سرم خراب شد
هررری م کردن.
رفتم پیش دوستم ک ۱۶ سال دوست بودیم پیش مسجد تو خیابون جلو همه زار زار گریه کردم.
چرا من
فقط بخاطر حسادتم حساس بودنم رو عشقم طرد شدم تنها شدم.
من موندمو
ی غرور شکسته
ی قلب له شده
ی باور بر باد رفته
هنوزم منتظرم برگرده یک سال شد اما برنگشت…?
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.