دانلود رمان دیانه PDF و اندروید با لینک مستقیم با لینک مستقیم
دانلود رمان دیانه PDF و اندروید با لینک مستقیم قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده این رمان : فریده بانو
دسته ای از موهای مشکی رنگش را پشت گوش انداخت که همزمان صدای پدرش طنین انداز شد: پدر:آیه به سرعت کتاب را روی میز گزاشت، از روی صندلی برخواست و به سمت پذیرایی حرکت کرد. روبروی پدرش ایستاد و با همان صدایی که ناخودآگاه با گرمای خاصی همراه بود، گفت: جانم بابا؟ پدرش اما، نیم نگاه نه چندان پدرانه ای به او انداخت و جواب داد: پدر:دارن آیفون میزنن، مگه نمیشنوی؟….
دخترک دیگر عادت داشت عادت داشت به شنیدن این طعنه و کنایه ها که تنها به آهی بسنده کرده و با مظلومانه ترین لحن ممکن، لب زد: ببخشید، نشنیدم و دیگر نایستاد تا کنایه ی بعدی را بشنود، تا بیش از این اذیت شود، هر چه توان داشت به کار گرفت و خود را به صفحه ی سفیدرنگ آیفون رساند.
بادیدن تصویر خواهرکش در قاب، با خوشحالی لبخندی زد اما با دیدن کسی که کنارش ایستاده بود ناخودآگاه تبسمش محو شد کاش نبود این فرد کناری
کسی که با تمام وجود میخواست باشد و نباشد این یعنی خوددرگیری محض آخرین دکمه ی آیفون را فشار داد و در پذیرایی را باز کرد، دقیقه ای نگذشته بود که آزین و سپهر با لبخند میان چهارچوب در ظاهر شدند آیه اما، مانند همیشه خدا خدا میکرد که سپهر، آزین را درب خانه رسانده باشد و خودش بازگردد اما مگر به خواست دل او بود؟ این روزها دیگر عادت کرده بود که همه چی دست به دست هم بدهد و گند بزند به حالش …..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.