دلنوشته احساسی سوگل ۱۶ ساله از قشم کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
? سوگل هستم۱۶ سالمه
درسته سنم کمه ولی خب عقلم تقریباکامله..دلمو ازسنگ ساخته بودم ک مبادا عاشق شم چون دوروبرم میدیدم ک چقدر سخته شکست عشقی واس همین نمیزاشتم ک عاشق کسی شم.. نمیخاستم درگیرعشق شم تااینکه تویه روز بارونی توخیابون بایه پسر چشم توچشم شدم وهمون چشم توچشمی شد برام یه دنیا گریه و عذاب..دلموباختم خیلی سعی کردم جلوخودموبگیرم ولی نشدنتونستم..پسره تایه هفته دنبالم بودتاشمارشوبهم بده تااینکه من شمارشوگرفتم باهم دوس شدیم نمیگم همون اول عاشقش بودم خیلی دوسش داشتم اون میگفت ک عاشقمه اوایل خیلی خوب بودیم وبعدش بهونه ها،دعواهای الکی و خیلی چیزاشروع شد من بیچاره برااینکه بهونه لب گرفتن و بغل کردن و این چیزا رو از سرراه بردارم مجبورشدم بهش لب دادم بغلم میکرد امااینا کافی نبود??? تااینکه بعدچن ماه منم بهش گفتم ک عاشقش شدم…همان اعتراف من بود و شروع غصه های جدیدبهونه هابدتر شددعوا هابیشتر اشکای منم بیشتر ازیه دختر شیطون وشاید تبدیل شدم یه دخترافسرده غمگین خیلی وقتا باهم دعوامون میشد وتموم میکرد ولی باز اشتی میکردیم..قرارگزاشته بودیم ک بیادخاستگاری میگفت قصدش جدیه تااینکه جداشدیم…
اره جداشدیم تموم کرد میگفت عاشقتم ولی توازسرمن زیادی هستی تودخترخوبی هستی نبایدبامن باشی ولی بهونش بود چرا وقتی خاستگارای توپ توپ میومد واسم میگفت تومال منی عشق منی نمیزارم مال یکی دیه شی…من خیلی خاستگارای خوب داشتم ولی همه رورد میکردم بخاطر این ولــــــــی رفت…حتی یادمه یبار عوضی بهم گفت ک سوگل توچرامث بقیه دوس دخترای مردم نمیای باهام رابطه جنسی داشته باشیم حتی چن بارم سراین موضوع ولم کرد و رفت ولی بازاشتی میکردیم????
رفت و من موندم با یه دنیا غــــــــم، بعدرفتنش افسردگی شدید گرفتم چشمام ضعیف شد و اب چشمام کم دکترگفت بهم ک ازبس گریه کردی چشمات اینجور شده وچشمام و عمل کردم… بعدرفتنش لب ب چیزی نمیزدم تااینکه معدمم مشکل دار شدویک هفته بستری بودم بیمارستان تاازم ازمایش واین چیزا بگیرن و هنوزم خوب نشدم الان ۳ماهه ک میگذره از جداییمون..سریه عاشقی اینهمه بدبختی کشیدم هنوزم مثه قبل نشدم و نمیشم..??
عاشق نشین بدترین چیز تو زندگیه…??
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.