دانلود آهنگ جدید

دلنوشته عاشقانه شیدا ۲۶ ساله از تهران کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

?شیداهستم از تهران
یه روز یه دختری از یه پسرره خوشش میومد فک میکرد اون پسر چهره معصوم داشت خیلی مرد بود بالاخره به آرزوش رسید .
وقتی صدای پسررو که شنید انگار دنیاشو بهش دادن خیلی خوشحال بود ‌بعد .یکی دوروز که گذشت رفتارای پسره واسش عجیب غریب بود ‌.زنگ نمیزد ج اس نمیداد گوشی خاموش میکرد . بدی از اونجا شروع شد که پسره بهش گفت عکستو بفرست بهت گفته باشما لاغر دوست ندارم قلب دختر با این حرف لرزید ولی باز خودشو به بی خیالی زد . شبش که شد پسره گفت میخام باهم سکس کنیم دختره باور نمیکرد این پسره بهش چنین پیشنهادیو داد ولی شیطون رفت تو جلدشو قبول کرد‌ . دوسه روز بعدس پسره گفت بیا فلان جا اونم رفت اولین رابطه شروع شد .فرداکه شد گفت بیا فلان ادرس خونه دوستم دختره بازم رفت واسه که پسره از دستش ناراحت نشه بازم رفت . چند روز بعدش پسره گفت دوستم ازت خوشش اومده من به خاطر دوستم از تو میگذرم ولی اگه سه هفته باهاش باشی بعدش دوباره با من میشی دختره اون شب عزا گرفته بود نمی توست این حرف پسررو باور کنه اولین تیر به قلبش خورده شد اون شب پسره راحت خابیده بود اما دختره تا صبح گریه میکرد و به خودش لعنت میفرستاد . گذشت یه چند روز پسره بی خیال شد بعدش پسره گفت ۲۰۰جور کن بیا باهم بخونیم دختره تو شهرستان بود پولی تو دستش نداشت ولی به عشق خوندن و واسه اینکه حرف پسررو زمین ندازه از مادرش با خجالت گرفت ریخت سریع به حساب دوست پسره . به خاطر خوندن زود از شهرستان اومد همش منتظر بود که پسره بگه بیا بخونیم اما حتی هیچ خبری از خوندن نمیداد .مدتها میگذشت اما پسره هیچ خبری از خوندن نمیداد حتی دوسه روز درمیون ازش خبر میگرفت به زور جواب پهاشو میداد. یه روز گفت دوستم اعصابمو خورد کرده دختره گفت چرا مگه چی شده . پسره گفت تو اگه یه بار باهاش رابطه داشته باشی منو تو راحت میشیم و راحت به دوستیمون ادامه میدیم بازم یه ضربه دیگه به دختره وارد شد باور نمیکردپسره جسم دوست دخترشو به دوستش داره میده . بازم گریه کرد همش میگفت خدایا من فقط دوستش دارمو و این همه مجازات اخه واسه چی . فرداش که شد دختره رفت با پسره حرف بزنه شاید دل پاک دختره دل سنگ پسررو به رحم بیاره اما فایده نداشت با بی رحمی کار خودشو کرد .چشای دختره از عذاب وجدان پره از اشک شده بود همش دو روز به خودش لعنت میفرستاد خدایا این چه بنده ایه تو داری و…شبش که شد اخلاق پسره عوض شده دختره ساده انتظار داشت پسره دل گرمی بهش بده اما به جاش سردترشد .یه روز دختره پسررو قسم داد که جز اون با کس دیگه ای هست گفت آره یکی دیگه هم دارم باز دختره ضربه خورد تو دلش ریخت چیزی نگفت . پسره تو پیاماش همش از اون دوست دخترش میگفت دختره به عشق پسره تحمل میکرد میریخت تو خودش شاید محبت من تو قلبش بیفتو باهام مهربون شه اما فایده نداشت یه روز بهش خبر دادن که به جز تو هر روز با یه نفره بازم یه ضربه دیگه بازم سکوت به پسره گفت . پسره گفت من خبر ندارم .اما اخرش گفت اره چند تا زید دارم بازم دختره هیچی نگفت بازم خفه شد بازم تو تنهاییش گریه کرد .چند روز گذشت تا اینکه بهش خبر دادن پسررو تو ماشین با یه دختره دیدن . دیگه تعجب نمیکرد دیگه اشک نمیریخت عادت کرد .پسره شبش گفت دارم نامزد میکنم خداحافظ دختره میدونست دروغه ولی دیگه چی می تونست بگه نفرین نکرد جیغ نکشید گریه نکرد فقط گفت بروخداحافط. تنها امیدش فقط خوندن با اون بود که اونم دروغ بود . دخترک ساده ی ما عاشق شده بود فک میکرپسره مثل خودشه اما دختررو با یه دنیا چرا و عذاب وجدان ول کرد. حالا اون دختر منم . دختری که تنها همدش پسره بود با خودش میگفت که خدایا کاش یه بار بهم بزنکه فقط یه بار . بگه عشقم تو کجا اینا کجا اما پسره هر دفعه تنا مختلفی رو بغل میکرد . گرگ باشی و دل سنگ. یه روزیم شادیه من میرسه یه روزی گریه های من مال تو میشه اون روز دور نیست این روزام میگذره