دلنوشته عاشقانه هدیه ۲۰ ساله از یزد با کیفیت بالا
?سلام من هدیه هستم از یزد
چند سال پیش با پسری بنام جواد اشناشدم که خیلی پسر سنگین وبا ایمانی بود خیلی ازش خوشم می اومد تو یه جشن باخواهرش دوست شدم باعث شد که با خواهر وخانواده رفت امد کنیم که بعد فهمیدیم پدرامون تو یه شرکتی دوران مجردی همکار بودن.خلاصه تو این رفت امد ها یه روز جوادم بهم پیشنهاد دوستی داد منم از خدا خواسته باهاش دوست شدم این دوستیمون خیلی خوب بود یعنی نمیشد یه ساعت صدای همو نمیشنیدیم.من هر چی میخریدم باسلیقه جوادم بود هر جا میرفتم بهش میگفتم.
جوادم همینطورسرتون درد نمیارم یه روز باهم قرار گذاشتیم که بریم بیرون ببخشید اینو نگفتم جواد یه پسر بود ۳خواهرهمه فامیل جواد دوست داشتن .خلاصه رفتیم بیرون گفت یه خبر دارم هم خوبه هم بد گفتم چ خبری گفت از طرف دانشگاه اسمم در اومد برای زیارت خانه خدا بحدی خوشحال شدم که تو کافی شاب جیغ کشیدم گفت نمیرم گفتم چرا گفت بدون تو میمیرم گفتم برو بهت زنگ میزنم زود میای خلاصه با اسرار من وخانوادش رفت خیلی برام سخت بود
هر وقت زنگ میزد با گریه حرف میزد میگفت جات خیلی خالیه.جوادم اومد با کلی سوغاتی که همش یادگاری موند پیشم
خلاصه یه ماه بعد اومدنش یه روز که خیلی خوشحال بودم چون با جوادم قرار داشتم که بریم یجای زیارتی تو یزد سر قرار کلی منتظرش موندم نیومد با نگرانی ودلشوره بهش پیام دادم زنگ زدم جواب نداد خیلی نگرانش شدم کلافه بودم نمیدونستم چکار کنم زنگ زدم به خواهرش گفت جواد گفت میاد پیشت حتما توراهه نگران نباش شاید ماشینش خراب شده کلی منتظرش موندمنیومد رفتم تو پارک پشت سر هم بهش زنگ زدم جوابمو نداد که نداد تا اینکه گوشیم زنگ خورد از خط جوادم بود تند جواب دادم جوادم کجایی معلومه عزیزم ..صدای یه ناشناس بود گفت خانم شما صاحب گوشی میشناسین من نمیدونستم چی بگم بااسترس گفتم شما گفت این اقا تصادف کردن نترسین چیزی نشده خواستم بگم که اوردمش بیمارستان خودتون برسونید من با گریه گفتم اقا توروخدا بگین جوادم خوبه جون عزیزت بگو بگو..که قطع کرد سریع خودموبه بیمارستان رسوندم دیدم جوادم تواتاق عمله سرش ضربه شدید خورده واااای خدای من خیلییییی روز بدی بودزنگ زدم به خواهرش بهشون گفتم همه اومدن بیمارستان جوادم رفت کما دکترا نا امید بودن گفتن که امید تون به خدا باشه گفتم یعنی چی مگه میشه جواد یه ساعت پیش باهام حرف زد همه گریه با نارحتی دعامیکردن من بلند بلند نادعلی میخوندم یهو دکتر اومد گفت تسلیت میگم واااای خدااا جوادم از پیشم رفت جوادی که طاقت دوریمو نداشت بدون من رفت خیلی بده عشقت زندگیت ببینی جلوی چشات پر پر میشه.الان من موندمو لباس مشکی با یه تیکه سنگ قبر با کلی کادو و خاطره جوادمممم.
اخه خدا چرا تنهام گذاشتی ای کاش منم الان پیشش بودم
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.