دلنوشته غمگین و عاشقانه ساناز از تهران با لینک مستقیم
ساناز هستم
۱۲ سال پیش پسر عمومم با کلی اظهار عشق در حالی که من ۱۵ سالم بود وبا هیچ پسری نه دوست بود نه هم کلام تو فامیل معروف به این بودم که باپسر جماعت هم کلام نمیشدم خلاصه بعد کلی اظهار عشق وسرسختی من وخواستگارای تراز بالا بعد دوسال منو راضی کرد طوری که داستان عشقش به من شهره خاص وعام شده بود همه میدونستن کسی نبود که نفرسته خواستگاریم وما جواب رد ندیم من تک دختر بودم وخانوادم سختگیر خلاصه بعد کلی داستان راضی شدم خلاصه نامزد کردیم وضع مالی خانواده من خوب بودواونا خیلی خوب نبود واون دیپلم بود ومن دانشگاه قبول شدم خلاصه بعد ازیک سال ونیم ازدواج کردیم دوران نامزدی فوق العاده ای بود عین ملکه ها باهام رفتار میکرد۳ ماه بعد عروسیمون حامله شدم در حالی که ۱۹ سال داشتم بچم به دنیا اومد من دانشجو بودم وبچه نمیخواستم ولی اون انگار کل ونیا رو بهش داده باشن زندگیمون خوب بود سخت نبود از لحاظ مالی کم کم وضعمون خوب شد خونه خریدیم بعد یه سال خانواده منم کمکمون میکردن طوری شد که کمکش کردم ادم موفقی بشه ولی رفتارش عوض شد سرد شد وکتک کاری میکرد سر هیچ ولی من به خانوادم نمیگفتم چون عارم میومد دیگه باهام خوب رفتار نمیکرد منی که همه دنیام اون بود به جدایی تهدیدش میکردم تا خوب بشه رفتارش به خودش بیاد تا یه روز داداشم اومد گفت با کسی بوده این دیدتش دنیا رو سرم خراب شد خلاصه قهر کردم با کلی التماس وقول وقرار منو برگردوند ولی بدتر شد که بهتر نشد خلاصه ناخواسته بچه دومم حامله شدم با التماس اون نگهش داشتم ولی میدیدم سرش مدام تو گوشیه رفتارای مشکوک و….بعد کلی فهمیدم با یه دختره دوسته که ۱۳ سال از دختره بزرگ.تر بود البته از منم ۸ سال بزرگتر بود ونمیدونید چه بلاهایی سرم اورد برا اون دختره دوتا دندونم رو شکوند چند بارمیخواست خفم کنه جلو چشم بچه هامطوری شد که افسردگی گرفتم بچه هام عصبی شدن واسترسی ومنم دیگه نمیتونستم تحمل کنم ومنم زنگ زدم دختره رو تهدید کردم چون میدونستم چجور ادمایی هستن ومیدونم رابطش اصلا باهاش خوب نیست وبعد کلی تهدید دختره الان ۲ ماهه باهاش حرف نمیرنه اون کل زندگیمونو به پای اون دختر ریخت ۴ ساله کارو زندگیش بهم ریخته براش چه کارا که نکرد در حالی که من از بی توجهی عشقم له له میزدم گریه میکردم منو نمیدید اصلا هیچی براش کم نزاشتم طوری که همه میگفتن این چی داره انقده تو هواشو داری اون ۴ ساله با اون دختر بود ولی ۴ ساله ما رو ندیده همش در حال پیام دادن بود یا پیش اون بودیک بار مارو مسافرت خرید یا عروسی نبرده همه میگن چرا با هم نیستید عاشقای قدیمی با اینکه دختره مجرد بود یک ماه پیش گفت باهاش رابطه داشته ولی داغونم کرد نابودم کرد من موندمو دوتا بچه میگه برو میخوام تنها باشم من عاشق اونم با اینکه اصلا ادمای خوش نامی نیستن میگه من میخوامش با اینکه میدونه دختره هم زمان با این دوست پسر داشته به دختره گفته بود سانازمنو دوس نداره اصلا باهام رابطه نداره وبا هم زندگی نمیکنیم در حالی که همیشه به خاطر اینکه هیچی براش کم نزاشتم تشکر میکرد وبه خاطر اون دختر حق حزانت وطلاق رو بهم داد وگفت بهت پول میدم فقط برو وبزار من به عشقم برسم حالا میخوام ترکش کنم اون لیاقت عشق واقعی منو نداشت عشق من از تک تک سلولای بدنم بلند میشد هرنفسم باعشق اون بود بدجور داغونم کرد ولی اون لایق یه ادمی که فقط اونو خواست وهمه سختی تحمل کرد برای اون رو نداشت حالا که وضعش خوب شد رفت با دیگری اون دختر فقط برا پولش باهاشه اگه اون موقع که هیچی نداشت اومد سراغش هم همینجوری میخواستش هرگز .ولی اون کور وکره نمیفهمه منم اجازه میدم بره به عشقش برسه چون خودم عاشق بودم خیلی تلاش کردم که زندگیم خوب شه ولی تلاش به نفره جواب نمیده روزی رو میبینم که برمیگرده به پام میفته ولی من ردش میکنم دیگه نمیتونم بخوامش نمیخوام خودمو عذاب بدم همه جور بدی در حق عشقش ودختر عموش کرددر حالی که منم میتونستم همچین کاری بکنم ولی نکردم وهنوز هستن کسایی که منو میخوان ومیگن ولی من دست رد به سینشون میزنم چون از عشق متنفر شدم شب و روز کارم گریست یا خوردن قرص اعصاب یا تحمل تیکای عصبی وگوش دادن اهنگ غمگین زمین گرده وخدایی اون بالاهاست که میبینه از همه خواهش میکنم اگه با یکی هستید تا باهاش هستید وفادار بمونید اگه روز نخواستیدش منطقی بهش بگید خیانت بدترین نوع بی وفاییه خدا خودش تقاص دل شکسته رو میگیره یه خورده برا خودتون ورابطتون ارزش قایل شید برام دعا کنید ادمای اینجوری دیگه سر راهم نیان ومنو دو پسرم اونو هرگز نبینیم واروم زندگی کنیم وموفق بشیم وروزی اونو ببینم که حصرت یک بار دیدنمونو بخوره ومن پیرامو دوتا مرد بار بیارم نه نامرد عشقم بدونم میرم که تو اروم باشی وخوشحال فقط بدونم باهام بد کردی بد…..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.