دلنوشته پاییزی دریا ۱۹ ساله از تهران با کیفیت بالا
دلنوشته پاییزی دریا ۱۹ ساله از تهران
من ۱۴سالم بود عاشق پسر یکی فامیل دوره شدم اونم عاشقم بود اسمش محمد و سه سال از من بزرگ تر بود
رابطه ما از اونجای شروع شد روز نامزدی خواهر اون بود توی حیاط خونه که هیچ کس نبود اومد پیشم وایساده بدون هیچ حرفی گفت دوست دارم عاشقتم من نمیدونستم چیکار کنم شمارشو گذاشت توی دستم رفت
بعد از نامزدی رفتیم خونه سه روز بد زنگ زدم باهش حرف زدم بهم گفت که عاشقتم تا اخر عمرم به پات میمونم به جز من کسی دیگه رو نمیخواد منم چون دوسش داشتم باور کردم خلاصه رابطه ما خیلی خوب بود هر ثانیه یا زنگ می زد یا اس میده که از حال من با خبر شه رابطه ما حدود چهار ساله ادامه داشت توی این چهار ساله بدون اجازش هیچ کاری نمی کردم هر چی می گفت گوش می کردم ونم با حرف های من گوش می کرد باهم بیرون می رفتیم هر هفته من پیش اون اومدم به خانوادم می گفت می میرم خونه دوستم اونم باور می کردن همه جا باهم رفت بودیم جایی نبود که ما نرفته باشیم ..
بعد حدود چهار سال باهش بودم حتی ی بار هم بهش شکه نکردم ولی ی مدتی بود خیلی سرد رفتار می کرد بهش شکه کرد بود خلاصه ش کنم ی روز می خواستم بریم بیرون من گفتم نمی تونم کار دارم اون گفت عیب نداره بعدن میرم من قرار بود برم کلاس اون روز دلم شور میزد رفتم کلاس وقتی بر گشتم دوستادم گفتن که بریم ی کم به گردیم منم گفتم باش
داشتم با دوستان توی خیابون همین طوری راه می رفتیم که ی جایی چند تا صندلی بود دیدم دونفر نشستن ونی که نباید میدم دیدم محمد با ی دختر دیگه که دست توی دست نشست داره می خندن منم ارم رفتم جلو هیچ کاری نکرد فقط ی سیلی به محمد زدم زود ومدم خونه دنیا روی سرم خراب شد بود محمد زنگ زد جواب نمیاد اس میاد جواب نمیادم با این که دوسش داشتم عاشق بود بازم جواب نمیادم بد از دوهفته شنید با دوستاش رفت بیرون تصادف کردن محمد من عشق من مرد بوده
سه روز لب به هچی نزدم دیگه بعد از مرگ محمد هر روز گریه می کنم الان ۶ ماه من بدون محمد زند گی می کنم دوست دارن محمد عاشقتم با اینه که بهم خیانت کردی می بخشمت ..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.