دلنوشته پاییزی عاطفه ۱۷ ساله از مشهد کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دلنوشته پاییزی عاطفه ۱۷ ساله از مشهد
عشق من پسر خاله ام هست
من سوم راهنمایی بودم از همون موقع همدیگر و دوست داشتیم
ولی نه اون میدونست من دوسش نه من میدونستم. از اون موقع کارم شده بود گریه.
دوم دبیرستان بودم که به مامانم گفت که منو دوست داره.از روزی که به مامانم گفت خیلی خاطره های قشنگی با هم داشتیم.البته با هم رابطه نداشتیم
بعد یک سال میخواست بیاد خواستگاری که فهمیدم قبلا زن صیغه ای داشته و شراب میخوره.اول بار من قبول نکردم که بیاد خواستگاری.همش گریه میکردم.ولی نتونستم تحمل کنم اخه عشقم نفسم اومده بود خواستگاری نمیتونستم دست رد به سینه اش بزنم.طاقت این که ازش دور باشم رو نداشتم.مامان بابام هم به خاطر گریه های من قبول کردن که نامزد کنیم.خلاصه بعد کلی داستان نامزد کردیم.شیش ماه نامزد بودیم ولی بهترین روز های زندگیم همون دو ماه اول بود
بگذریم.ما چون پسر خاله بود همون اول نامزدی نرفتیم ازمایش بگیریم بعد شیش ما درست روز قبل عقد که تازه همه کارهای عقد رو کردیم رفتیم ازمایش دادیم ولی جواب ازمایش اعتیادش بد اومد?
نامزدی رو بهم زدم.تو شیش ماهی که ازش جدا بودم خیلی حالم بد بود.تو این شیش ماه چندبار پدرش ازش ازمایش گرفت خوب در اومده بود.خودش گفت به خاطر من همه چی رو گذاشته کنار.منم از خدا خواسته بال در اورده بودم.اینبار مامان بابام خودشونم راضی بودن.خلاصه باز قبولش کردم.بعد شیش روز نامزدی دوباره خریت کردیم و ازمایش رو اخر بار گرفتیم یعنی روز قبل عقد اینبار هم همه کارهای عقد رو کرده بودیم ولی وقتی ازمایش گرفتیم جواب ازمایش بد اومد و گفتن که متادن مصرف کرده که چواب ازمایش خوب در بیاد.متادن مصرف کرده تا عشقش رو.اصلا عشقش هیچی مادر پدرشو رو هم گول زد?
ابروی همه رو به خاطر یک مواد برد?
با عشق و احساس من بازی کرد به خاطر مواد?
الان ازش متنفر شدم یک ذره مردونگی و وجدان نداره.لیاقت با من بودن رو نداره.من مثل اون نبودم که هزارتا دوست دختر داشت و زن صیغه ای و شراب خور بود.
من نمازم و روزه ام و حجابم سرجاشه.اولین پسری بود که باهاش حرف میزدم.یکم به پاکی منم احترام نگذاشت??
الان هم هنوز دست از سرم ور نداشته ولی دیگه تو زندگیم راهش نمیدم..
من از کسی که هنور عاشقشم متنفر شدم..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.