دلنوشته پاییزی فاطمه ۲۰ ساله از چالوس کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دلنوشته پاییزی فاطمه ۲۰ ساله از چالوس
از شونزده سالگیم با سامان عزیزم دوست شدم..
بهترین اتفاق زندگیم بود..هنوزمهست..عاشقش بودم..عاشقم بود..برای هم میمردیم..کاری نبود ک من بگم و انجام نده..خیلی همو دوست داشتیم..
اگه یه شب با هم نمیحرفیدیم خوابمون نمیبرد..خیلی بهم ارامش میداد..باهم قراره ازدواجگذاشتیم..از شونزده سالگیم تاحالا ک ۲۱سالمه باهم بودیم..روزی نبود ک همو نبوسیم..روزی نبود ک بدون هم باشیم..ولی دوماهه ک بدون سامانم زندگیمو میچرخونم..
دوماهه ارامش زندگیم ازبین رفت..دوماهه ک نفسم،عشقم،آروم جونمو خداازم گرفت..سامان منو جاده ی شمال ازم گرفت..سامانمو خداازم گرفت..دقیقا روز تولدم اونو ازمگرفت..برام دعاکنید بتونم دووم بیارم..یبار خودکشی کردم ولی ناکام موندم..مادرم نجاتم داد..
سامان عزیزم، عشق زندگیم، دوستت دارم گلم..تا همیشه…
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.