دانلود آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید ایرانی با کیفیت 320 و 128 MP3 و پخش آنلاین

امام حسین (ع) : بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.
پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
 

دلنوشته عاشقانه زهرا ۲۰ ساله با کیفیت بالا

دسته بندی : ترانه تاریخ : جمعه 22 مارس 2019

دلنوشته عاشقانه زهرا ۲۰ ساله با کیفیت بالا

دلنوشته عاشقانه زهرا 20 ساله با کیفیت بالا

زهرا هستم تازه ۲۰ سالم شده .

همیشه فکرمیکردم عشق وعاشقی پسرادروغه وارزش ندارن وسواستفاده میکنن ازادم .
بخاطرهمین میگفتم تمام احساس ومحبتمومیزارم توزندگیم وبراهمسرم .
ازدواج کردم بامردی ک بنظرهمه دوستام وبقیه ازمن فقط ازلحاظ مالی یکم سربود.
خیلی کم عقدبودیم .و زود مجبورمون کردن عروسی کنیم .نمیشناختمش درست
انگارکوچکترین احساسی نسبت بهم نداشت .وقتی باپدرومادرم میرفتم برای تمیزکردن خونه ای ک قراربودتوش زندگی کنیم میدیدم زودی وقتی همه میرفتن میگف بیاماهم بریم .خلاصه اصلانه محبتی ن چیزی انگارصدپشت غریبه بودباهام .
بی توجه وبی احساسیاش یه طرف ازطرف دیگه سریچیزکوچیک میبستم سرفحش وگله ازروزگار که چرا گیرمن افتاده
تواین شرایط وبااین رفتارا فقط دلم میشکست و گریه میکردم .
همش گریه میکردم وسکوت میکردم .
فک کردم خوب میشه
هرچی میگفتم عزیزم پشیمونی یاناراحتی دلیل رفتارات چیه اصلاجوابی نمیگرفتم.
خلاصه الان پنج ماهه عروسی کردم وهرشب باگریه میخوابم
زندگی ندارم ،یک ماه یکبارمیادپیشم بخوابه وبغلم کنه اونم فقط برا س… .
خلاصه چشمام پرخونه .جیگرم میسوزه
هیچکس پشتم نیست جزمامانم ونمیزارن جداشم ازش
تازگی روم دست بلندکرده و پنج روزه خونه مامانمم فقط پیام داده بیاخونه
دلم دریای خونه
میخوام به همتون بگم ازعشق وعاشقی میشه دست کشید وغصه نخورد ولی من توزندگیم سیلی محکمی خوردم
شب وروز گریه میکنم وزجرمیکشم وازاونجایی ک دروع میگه وپیش بقیه باهام رفتارش بدنیست نمیزارن جداشم ومیگن برگردم خونم….

دانلود آهنگ مگه این عشق هم تحریم میشه حامد زمانی با کیفیت بالا

دانلود آهنگ مگه این عشق هم تحریم میشه حامد زمانی با کیفیت بالا

دانلود آهنگ مگه این عشق هم تحریم میشه حامد زمانی

متن آهنگ

از این دریا اگه یه قطره کم شه
به جاش بارون حق سرریز می شه
خیال کردی با قطع چندتا بوته
بهار تبدیل به پاییز می شه
خیال کردی اگه آبو ببندی
دلامون خشک میشن پیر می شن
ما توی قلبمون دریا رو داریم
از اینجا رودها تکثیر می شن
طبس، اروند، خرمشهر، کارون
ظفر، خبیر، طریق القدس، مجنون
می خوام یادت بیاد فهمیده ها رو
که جون دادند مردونه تو میدون
نه با یک گل بهاری میشه اینجا
نه با مرگ یه گل پاییز می شه
از این دریا اگه یه قطره کم شه
بجاش بارون حق سر ریز می شه
منو از آخر بازی نترسون
نگو که عزم ما تسلیم میشه
حالا هی دور ما دیوار پر کن
مگه این عشق هم تحریم میشه

دلنوشته احساسی بهمن از ۱۸ ساله از همدان با لینک مستقیم

دلنوشته احساسی بهمن از 18 ساله از همدان با لینک مستقیم

بهمن هستم ۱۸ ساله از همدان کمری
من وقتی ۱۳ سال داشتم تو عید توعروسی یکی از فامیلامون بایک دختر ایدال اشنا شدم من قصد دوستی رو داشتم باهاش وقتی شمارشو گیر اوردم که بادوستم دوست شده بود ولی نامید نشدم دوستم چون یکم تیپ یا .. میزد .دختره باهاش دوست شده بود ولی من به دختر گفتم که رضا بدرت نمیخوره ولی گوش نمیداد تا این که پارسال ولش کرد من وقتی فهمیدم ولش کرده خوشحال شدم وزود زنگ زدم ولی خاموش بود تا این که دوروز بعد از شبه چله زنگ زدم روشن بود و دوست شدیم اسمش محدثه بود
من محدثه روخیلی دوست داشتم الانم دارم همه چی خوب بود تا یک روز گوشیش خاموش بود من رفتم در خونشون که مادرش ناراحت شد وگوشی شو گرفت ازش بعد که گوشی شو دادن زنگ زد گفت گوشی ندارم تو عید زنگ بزن ۲۰روزم مونده بود به عید تواین ۲۰ روز پدرم در ومد تا این که روز اول عید زنگ زدم محدثه خیلی از من سیر شده بود بعدش گفت فقط ۵ شنبه ها زنگ بزن ۵شنبه ها زنگ میزدم زیاد خوب ج نمیداد من به هر حال عاشق محدثه بودم و هیچ وقت ازش کم نمیشد تا این که گفت بیا تموم کنیم شمارمو داده بود به دوسش که بامن دوست بشه بعدش که دوست شدم ولش کنم بعد نمیخواست بدونم که دوستشه تا فهمیدم من بادوستش دوست نشدم فقط خواستم بدونم از طرف ونه که بود بعد که به دختر عموش زنگ زدم ج نمیداد خودشم ج نمیداد زن زدم به زن عموش ج نمیداد من بهش ۱۵۰ پول دادم که ازش پس گرفتم بعد از این که ومد رو حساب رفتم بانک ببینم فرستنده کیه دیدم دایی باباشه زود رفتم بانک از ریس بانک اطلاعات شو گرفتم و زنگ زدم گفتم چرا پول فرستادی گفت زن داییم گفته بعدش ونم زنگ زده بود به داییش گفته بود داییش که میشه بابای محدثه از هیچی خبر نداشتو ناراحت شد.و رفت شکایت کرد بعدش محدثه دیدم داره زنگ میزنه میخواست منو بکشه بیرون که منو کتک بزنن ولی من نرفتم فهمیدم اره جداشدیم بهتر شاید بعداز مدتی خدا خواست رفتم خواستگاریش وقبول کردن و به عشقم رسیدم . دعا میکنم برای کسی که خواست ما جدا شیم وشدیم که تو زندگیش موفق نباشه چون زندگی مو خراب کرد
من خیلی محدثه رو دوسش داشتن اصلا فکر نمیکردم جدا شیم محدثه فکر میکر من لج بستم یادیوانم اره من دیوانه ی عشقش بودم نشد. وارزودار م بازم با یک جمله یا جرقه بهش برسم من زیادی دوس داشتم فقط زیادی
خیلی عاشقشم…

دانلود آهنگ خاک عزیز از حامد زمانی با لینک مستقیم

دانلود آهنگ خاک عزیز از حامد زمانی با لینک مستقیم

دانلود آهنگ خاک عزیز از حامد زمانی

متن آهنگ

واسه توئه اگه غروری هم هست
اگه هنوز سنگ صبوری هم هست
به جز تو ای خاک عزیز خونه
مگه دیگه راه عبوری هم هست
واسه توئه اگه گذشتم آسون
از زندگی از این تن و از این جون
آهای ولایت چشای عاشق
آهای حکایت دلای مجنون
آهای حکایت دلای مجنون
تومرز پرگوهر تو استواری
برای من یک عمره سایه ساری
تو خاک تو قشنگه جون سپردن
برای تو قشنگه بی قراری
تومرز پرگوهر تو استواری
برای من یک عمره سایه ساری
تو خاک تو قشنگه جون سپردن
برای تو قشنگه بی قراری
می خوام صدای قلبتو بشنوم
می خوام ببینم که نفس می کشی
تویی که با نگاه با نفوذت
دور سیاهی ها قفس می کشی
می خوام صدای قلبتو بشنوم
می خوام ببینم که نفس می کشی
تویی که با نگاه با نفوذت
دور سیاهی ها قفس می کشی
تومرز پرگوهر تو استواری
برای من یک عمره سایه ساری
تو خاک تو قشنگه جون سپردن
برای تو قشنگه بی قراری
تومرز پرگوهر تو استواری
برای من یک عمره سایه ساری
تو خاک تو قشنگه جون سپردن
برای تو قشنگه بی قراری

دلنوشته پاییزی فاطمه ۱۶ ساله از گرگان با کیفیت بالا

دلنوشته پاییزی فاطمه 16 ساله از گرگان با کیفیت بالا

۱۶سالمه فاطمه هستم
من يه دختري بود که از ۱۲سالگي عاشق شدم هرروز شوغ عاشق شدنم زياد بود
اولش عاشق يه پسري شدم ب اسم محسن اون۱۸سالش بود امامن۱۲هر کاري مکردم محلم نمزاشت با من دوست نميشد محسن پسر همسايه ماهس هر روز ب عشق محسن ميرفتم تو کوچه من خيلي نگاهاش مکردم اما اون حتي يه لبخند هم نزد خب يکم خلاصه ترش کنم..
اين روزا گذشت تااين ک من۱۴سالم شد از طريق يه دوستم شماره محسنو پيدا کردم و پيامش داد خودمو معرفي کردم باهم در ارتباط بوديم تا ۶ماه بعداز ۶ماه محسن از م يه درخواست کرد …اما من اون درخواستو قبول نکردم و به سختي قيد محسنو زده بعداز محسن با۳نفر ديگه دوست شدم با اونا هم۵ يا۶ما باهم بوديم بعدش تنهام گذاشتنو رفتم بعداز همه اي اينا من با دوستمو دوس پسرش رفتم بيرون دوست پسر دوستم دوستشو اورد من تا دوست دوست پسر دوستمو ديدم عاشقش شدم ولي اين دفعه جلوی خودمو گرفتم و هيچي نگفتم بعداز اينکه ما رفتم بيرون و بعدش رفتم خونه ديدم يه نفر بهم پي ام داده گفتم شما گفت من علي هستم هموني ک امشب باهامو اومديد بيرون من از خوشحالي ذوق کرده بود اما بازم جلوخودمو گرفتم تا اينجا ک علي گفت من از تو خوشم اومده و ميخوام باهات دوست بشم من داستان زندگيم بهش گفت من قول ميدم تنهات نزارمو… منم قبول کردم و باهاش دوست شدم من علي رو خيلي دوست دارم ب خودشم گفتم اگر تنهام بزاري من تنها کاري ک ميگم رگمو ميزنم
الان من حس ميکنم علي از همه اي دوست پسرام بهتر بوده هيچي واسم کم نزاشته و الان هس ک۳ماه باهم هستم و باهم خوب هستم
من بعداز اين همه شکست توکل ب خدا کرد تا اين ک بعداز يک هفته علي رو سر راهم قرار داد
۲ارزوي قشنگ واسه خودمو همه اي شماها
خداجونم دمت گرم الان ک بهم داديش پس نگهش دار
و ارزوي دومي هرکسي عاشقه ب عشقش برسه هر کسي هم رسيده عشقشو براش نگهداره…

دانلود آهنگ غمگین کرکره از حامد زمانی کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

دانلود آهنگ غمگین کرکره از حامد زمانی کیفیت 320 و 128

دانلود آهنگ غمگین کرکره از حامد زمانی

متن آهنگ

گرفتاری بدهکاری

کلی درد داری و به روت نمیاری

پریشونی نمی دونی چرا حس می کنی تو کنج زندونی

نذار بفهمه دنیا زمین خوردی

بخند عیب نداره اگه کم آوردی

بخند آره خدا داره نگات می کنه و دیگه نمی ذاره

که دنیا تو رو از پا در بیاره

گرفتاری ، بدهکاری

کلی درد داری و به روت نمیاری

پریشونی نمی دونی چرا حس می کنی تو کنج زندونی

نگو سخته تحمل کن

تلاشت رو بکن بعدش توکل کن

به اون قرآن رو طاغچه که عمل کن

یکمی عمل کن و یه کم تامل کن به این فک کن

که این دنیا با همه خوب و بدش تموم میشه

چی می مونه به جز خوبی

زندگی صفر تا صدش یه روز تموم میشه

دلنوشته غمگین لیلا ۱۸ ساله از مرودشت با لینک مستقیم

دلنوشته غمگین لیلا 18 ساله از مرودشت با لینک مستقیم

لیلا هستم ۱۸ سالمه ..
من خیلی تو زندگی بد کردم باهمه مخصوصا خودم
داستان اشتباهات من بایه عشق اشتباهی شروع شد من دوران راهنمایی که بچه و خام بودم گول حرفای یه ادم که جز ضربه زدن به دخترا چیز دیگه حالیش نبودو خوردم اماخداایقدر دوستم داشت که زود فهمیدم و اون رابطه رو تموم کردم بااینکه یه مدت افسرده شدم ویه مدت زده از همه چیز اما …خوشحال ازاینکه زود متوجه اشتباهم شدم ….مادرم باخبر بود ولی میدونست من مقصرنیستم بااین وجود رفتارش باهام عوض شد منم روز به روز منزوی تروگوشه گیر تر الاوه براون یه مشکل خانوادگی دیگه برامون اتفاق افتاده بود خالم با یه پسره ک دوسال ازخودش کوچکتربود فرارکرده بود ودزدکی عقد کرده بودن همه ترس ازابرو به کسی چیزی نگفتیم اما گویا پسره اصا روانی بود همون شبه عروسی …که برای حفظ ابرو ترتیب داده بودیم خالمو کتک زده بود واونو برد به شهرخودشون بعد ازاون جز دعوا چیزی گیر خالم نیوفتاده بود همش دعوا وشک خیلی مشکوک بود به خالم خلاصه بعد چندمدت اومدن خونه ما من دوم دبیرستان بودم وخداروشکر خیلی رشد کرده بودم وخانم شده بودم جوری که خالم اصا منونشناخت …جلوی ما کاملا باخالم خوب بود اما من تمام جاهای کبودی بدن خالمو دیده بودم و ازشوهرخالم متنفربودم یه مدت نگاه شوهرخالم به من بود خیلی میترسیدم حس میکردم بامنظور داره نگام میکنه همیشه ازش فراری بودم یه روز خالم باگوشی من باهاش تماس گرفت ازاون موقعه شماره منو داشت …یک روز بهم پیام داد که عاشق من شده ومنو دوست داره ومنومیبینه نمیتونه خودشو کنترل کنه وازاین حرفا ….من که اصا ازش خوشم نمیومد اما چون تنهابودم چون ازخانوادم بدم میومد جوابشو دادم?اره من جوابشو دادم ازخودم بدم میاد وقتی یادش میوفتم حرفاش خیلی شیرین بود تااینکه بهم پیشنهاد فرار داد من قبول نکردم اصا فکرشم نمیکردم که بخوام باشوهرخالم فرارکنم ..ولی میخاستم خودم فرارکنم بدون اون درواقعه اونو قال بذارم…..روز موعود رسید اماخالم ازرابطمون باخبرشد واون برای اینکه به من ثابت کنه دوستم داره رگ گردنشو زد?….خیلی ترسیده بودم دعامیکردم نمیره خداروشکر نمرد …یه روزم نموند بیمارستان اومد دنبال من ک فرارکنیم من طلاهای مادرمو برداشتم وباهاش فرارکردم?….ولی خیلی زود پشیمون شدم خیلی خواستم برگردم گفتم بذابکشنم ولی ابروشونو نبرم پدرم ومادرم دنبالم اومدن اشک پدرموکه دیدم کمرم شکست?بخداکمرم شکست نتونستم دست اونو ول کردم گفتم من نمیتونم وبرگشتم پدرم حتی بهم کشیده نزد هیچی ولی اون بی همه چیز تهدید میکرد و توفامیل پشت من حیلی بد گفت الانم توزندونه به جرم قاچاق انسان که باخبرشدیم ازاد شده و باز….اذیت میکنه خالمو خالم حاضر به طلاق نیس میترسه خانوادش نپذیرنش ….من بعدازاون قضیه فقط به خانوادم فکرمیکنم ومیخام جبران کنم گذشتمو الان سه چهارسال باهیچ پسری رابطه نداشتم چون این جور رابطه ها چیزی جز بدبختس وبی ابرویی نداره …و توکلم به خداس هدفمم دانشگاه پرستاری شیرازه وکتابمم در حال چاپ یه کتاب شعرنوشتم….خداروشکرمیکنم که ازاشتباهاتم درس گرفتم ….این دنیا یه عشق واقعی وجود داره عشق پدر به دختر …..امیدوارم هیچوقت اشک پدرتونو نبینین…

دانلود آهنگ جنگ اقتصادی از حامد زمانی کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

دانلود آهنگ جنگ اقتصادی از حامد زمانی کیفیت 320 و 128

دانلود آهنگ جنگ اقتصادی از حامد زمانی

متن آهنگ

دشمن هجوم دائم تحریم ترفند است
دشمن که دندانی درنده پشت لبخند است
یک عمر آجر کرده جورش نان دنیا را
دشمن که خالی می پسندد سفره ی ما را
روزی به میدان روز دیگر در دل بازار
هر دم نقابی تازه دارد دشمن مکار
از رنگ و نیرنگش مگو خواندیم دستش را
در هر هجوم تازه می بیند شکستش را
بر این نبرد نا برابر از کف مده عشق و دین را
آخر به دشمن می چشانیم والله و خیرو الماکرین را
اکنون که وقت امتحان است ما با شهیدان هم صداییم
در این نبرد نا برابر فاتح به اذن الله مائیم
ای سکه هایت را به یغما برده از مردم
وی در پی حرفت هر فتنه سیلی خورده از مردم
تو در شبی می خونی شبیخونی ما تا صبح بیداریم
ما مردمان – مردان پیکاریم مردمان کار و مردان پیکاریم
از برج بیداری نه افتد دیدبان ما
ترس از حرامی ها ندارد کاروان ما
کتمان نباید کرد این جنگ نمایان را
باید به میدان برد شور عشق و ایمان را
بر این نبرد نا برابر از کف مده عشق و دین را
آخر به دشمن می چشانیم والله و خیرو الماکرین را
اکنون که وقت امتحان است ما با شهیدان هم صداییم
در این نبرد نا برابر فاتح به اذن الله مائیم
آن هشت سال پایداری یادمان ماندست
زان سال ها بر دوش ما باری گران ماندست
آن هشت سال پایداری یادمان ماندست
زان سال ها بر دوش ما باری گران ماندست
ما با تو ای شمر زمان آشنا هستیم
شط را ببندید روزه دار کربلا هستیم
دیگر گذشته موسم شبه شعب ابی طالب
در خیبر و بدریم ما بر دشمنان قالب

دلنوشته امید ۲۸ ساله از بندر لنگه با لینک مستقیم

دلنوشته امید 28 ساله از بندر لنگه با لینک مستقیم

امید هستم ? بیست و هفت ساله از ىندرلنگه
.بىست و جهارسالم که بود از طرىق ىکى از دوستاى خانوادگىمون با دخترى اشنا شدم

و براى خواستگارى به شهرشون رفتىم از قبل تجربه شکست داشتم توى رابطه هام بخاطر همىن من که خودمو مى شناختم که جقدر از لحاظ احساسى حساسمو ممکنه علاقه مند بشمو بهش وابسته بشم کلى ازش خواهش کردم که درست تصمىم بگىره و رفىق نىمه راه نشه برام اما اون گفت که از ته دلش با اىن ازدواج موافقه خىلى خوشحال ىودم که بالاخره با دختر روىاهام ازدواج مى کنم و خىلى بهش علاقمند شده بودم از لحاظ ظاهرى هم خىلى به دلم نشسته بود فکر مى کردم جون دختر با اىمان و نماز خونىه به اىن راحتى ها از خونه و زندگىش دل نمى کنه با خىال راحت بهش دل دادم ولى ىعد سه ماه که از عروسىمون گذشت ىه روز دىدم که خىلى ناراحته و سکوت کرده هر جى ازش پرسىدم جواب نداد اخرش که خىلى اصرار کردم گفت من هىج علاقه اى به اىن زندگى ندارم شوکه شده بودم باورم نمى شد گفتم ىعنى دوسم ندارى گفت نه جند روز بعد ازم خواست که توافقى از هم جدا شىم دنىا روى سرم خراب شد گرىه هام شروع شد دوباره بوى طلاق توى زندگىم مى پىجىد هر بار که اسم طلاقو مى اورد جند روز بعدش مىگفت که پشىمون شده و دىگه طلاق نمى خواد منم که هربار جوابم فقط ىک کلمه بود اونم وقتى دىد راضى ىه طلاق نمىشم شروع کرد به بهانه گرفتناى الکى هر ىار سر موضوع کوجىکى باهام بحث مىکرد همىشه بحثا و دعواهامون رو بى اندازه بزرگ مى کرد و به خانوادش مىگفت حرفاىى که نزده بودمو فحشاىى که نداده بودمو کتکاىى که نزده بودمو به خانوادش مىگفت تا با طلاقش موافقت کنند ىکى دوباره قهر کردو برگشت تا اىنکه دفعه اخر دادخواست طلاق داد ولى بازم برگشت جند روز از اومدنش که گذشت بهم گفت براى جى طلاق مىخواد گفت شانزده سالش که بوده پسرى از فامىلشون مىاد خواسگارى و جواب بله رو بهش مىده گفت که عاشقش ىوده و ىعد خواسگارى دىگه اون پسر سراغش نىومده و ولش کرده گفت که از سر دلسوزى بهم جواب مثبتو داده و نمى تونه غىر از اون ىه کس دىگه اى فکر کنه خلاصه بعد از جند روز موندن به بهانه ماه رمضون ازم خواست تا اجازه بدم. بره خونه مادرش اىنا منم با اىنکه جند روز از اومدنش گذشته ىود واسه اىنکه تشوىق بشه به زندگى کردن اجازه دادم بره خلاصه قرار بود ده روزه برگرده اما روز دهم بهم اس داد گفت تو ادم بدى هسى و باز ىهانه هاى تکرارى واسه جداىى دنىا روى سرم اوار شد از ته دلم عاشقش شده بودم خواب و خوراک نداشتم زندگى برام جهنم شده بود رفتم دنبالش اما فاىده اى نداشت اون برنگشت الان حدود نه ماه گذشته هنوز طلاقش ندادم نمىدونم ىعد ارن جطور زندگى کنم باورم نمىشه. ادم از شوهرش اىنقدر ساده جداشه و اخرشم وجدان درد نگىره من مى تونستم ىهترىن زندگى رو کنار کس دىگه اى داشته ىاشم اما براش زندگى و احساس من فقط ىه ىازى بود فقط مى خوام بدونه اول به خدا واگذارش مى کنم بعدم ىه حضرت زهرا……

دلنوشته مرتضی ۱۹ ساله از رشت با لینک مستقیم

دسته بندی : ترانه تاریخ : جمعه 22 مارس 2019

دلنوشته مرتضی ۱۹ ساله از رشت با لینک مستقیم

دلنوشته مرتضی 19 ساله از رشت با لینک مستقیم

? دوستان من مرتضی هستم ۱۹سالمه من ۶ماه پیش با دختری اشنا شدم …..به اسم زهرا م خیلی دوسش داشتم خیلــــــــی زیاد اونم تا همین الان دوستم داره به خاک پدرش قصم خورده اگه ولش کنم یه بلایی سره خودش میاره …
حالا بزار بگم من اون باهم اشنا شدیم هم دیگه رو می پرستیدیم دوهفته بعداز اشنایی من اون مادرش باخبر شد گوشیشو گرفتن تا الان که تاریخ میگه امروز ۱۳۹۵/۱۱/۱۰است بهش ندادن من تو این زمان هر وقت وقت میکردم میرفتم مدرسش تا ببینمش تاحالا یادم نیست رفتم و توی صورتم بخنده اصلا روی خوش به من نشون نداد گفتم اشکال نداره و می بخشیدمش ولی میدونستم خیلــــــــــــے دوستم داره ولی کاراش اینو نشون نمی داد من دیگه خسته شده بودم وداشتم نسبت به اون سرد میشدم و رفتم با یه دختری دوست شدم به اسم ریحانه همش ۵/۶باهم بودیم و از شانس بده من اون هم عاشق من شد دیشب که درتاریخ۱۳۹۵/۱۱/۹ بهش گفتم نمی تونم بات ادامه بدم کلی التماس کرد و گریه می کرد حالا من موندم حیرون که چه کار کنم دلم پیش کسه دیگه ایه و فکرم پیش دل ریحانس نمی خوام دلشون بشنکنه اخه کسی که دلش شکسته آهش میگیرت دعا کنید برام که از شر دوتاشون راحت بشم اگه اونا برن از زندیگیم دیگه باهیچ کس دوست نمیشم درضمن من هیچ کدوم رو دوست ندارم همشم تقصییر زهراست دعا کنید که بتونن فراموشم کنن میدونم الان شما میگین من ادم نامردیم ولی نیستم شما اگه جای من بودید همین کارو میکردین…



دسته بندی

درخواست آهنگ مجاز

آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.

مطالب محبوب