دانلود آهنگ شاد چشمک از مهرشاد با لینک مستقیم
دانلود آهنگ شاد چشمک از مهرشاد
متن آهنگ
هنوز نگفتي که منو دوستم داري عاشقي و خودت خبر نداري
حرفايي و که لبات بهم نميگه نگات واسم با صد اشاره ميگه
خوشم مياد از اين همه غرورت
از رازو رمز اين همه سکوتت
واسه همينم من تورو دوست دارم
بيشتر از هر کسي قبولت دارم
دل ميزنه واسه تو پر و بالي دوست دارم واي که چه با حالي
خوشا به حالم که تورو دارم چشمک بزن اگه تو دوسم داري
دل ميزنه واسه تو پر و بالي دوست دارم واي که چه با حالي
خوشا به حالم که تورو دارم چشمک بزن اگه تو دوسم داري
فرق تو با خيلي ها اين غروره اينه که جورم با تو خيلي جوره
نگات ديگه ازم نميشه خسته همين نگاته دستو پامو بسته
فرق تو با خيلي ها اين غروره اينه که جورم با تو خيلي جوره
نگات ديگه ازم نميشه خسته همين نگاته دستو پامو بسته
دلنوشته عاشقانه ونسا ۱۸ ساله از قزوین با کیفیت بالا
? ونسا هستم ۱۸ سالمه :
۱۴سالم که بود خونه رو عوض کردیمو به یه محل جدید اومدیم بخاطر دوری ازدوستام خیلی افسرده شده بودم و ازخونه بیرون نمیرفتم هیشکی منو نمیشناخت یه روز یکی ازهمسایه هامون که مامانم خونمون نبود زنگ زدومن مجبورشدم درو باز کنم خیلی تعجب کرده بود خانومه ازوجودمن خلاصه ب اسرارش ازخونه اومدم بیرونو واسه اولین بار پسرشودیدم بعده اون دوتامون رورفتارای هم حساس شده بودیم ومن بخاطر دیدنش ازخونه میومدم بیرونو روحیموبدست اورده بودم تااینکه یه روز شمارشوداد خواهرش ک بمن بده باهم دوس شدیم من اولش عاشقش نبودم توجهم بهش جلب شده بود امااون خیلی بهم توجه میکرد کم کم مادرهامون هم فهمیدنو اولش بامخالفت شدید مادرم مواجه شدیم ک باعث کات کردنمون شد بعدش دلش سوختوگزاشت اشتی کنیم میلاد خیلی خوب بود تااینکه فهمیدم قبلا بادخترخاله ش دوست بوده و یبارهم ک من باهاش تموم کرده بودم دختره رو ازاصفهان اوردو منوحسابی دق دادن خیلی روحیم خراب شد ولی غرورم نمیزاشت به روی خودم بیارم بعدازاین ماجرا بازم اشتی کردیم وبعدش رفتیم شمال من تاحالا هیچ دوست صمیمی ای نداشتم اما ازبچگی بادخترعمه ام سبا بزرگ شده بودم ک دوسال ازمن کوچیکتربود
همه چیمومیدونست خلاصه یبار منومیلادایناودوستش حسینو سبارفتیم شمال عروسی دخترخاله ی میلاد اونجا ایناهمش باهم بودن تاابنکه فهمیدم سباازمن پیش میلاد بدمیگفتومن ازچشمم مینداخت وهمینطور دوست میلاد محمد که چشم خوشبختیمونونداشت باعث شد میلاد ازخوب بودن دزبیاد وباخیلی هادوست بشه ازون موقع ببعد دیک بادخترعمم حرف نمیزنم دل پسرهای زیادیومیشکنم چون خبلی بی احساس شدم ولی همچنان به میلاد فکرمیکنم امانمیخوامش بخاطرش خیلی اذیت شدم خیلی داغونم کرد دیگه به کسی اعتماد ندارم ومادقیقا ۱۷آذرماه ۱۳۹۴روز تولدش باهم کات کردیم ازهمیشه تنهاترشدم چون ن ب پسرااعتماد دارم نه دخترا سیم کارتشم داده به دوس دخترشو عکساشون روپروفایلشونه هروز امارشون بدستم میرسه فقط میتونم حسموتو یه خط بگم ک سنگدلوبی احساس شدم
باتشکراز کانال خوبتون که باعث شدید همه بتونن ایناروبخونن و چشم بسته وارد رابطه های نامعلوم نشن دوستای گلم عشق واسه عصرفردین بود عشقای الان یا دوروزس یایه طرفه خواهش میکنم یاعاشق نشید یا اگه دل میبندید نزارید ازدستتون درش بیارن تاحسرتش بمونه رودلتونو دیگه نتونید این حسوتجربه کنید ..
دانلود آهنگ دوتا چشم سیاهت از مهرشاد کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دانلود آهنگ دوتا چشم سیاهت از مهرشاد
متن آهنگ
دو تا چشم سیاهت خارُم ایکه
دو ابروی کمونیت زارُم ایکه
مه تنها ساده نِشتَم کنجِ خونه
عشق تو مهربون دیوونم ایکه
مه مجنون تو و تو لیلی مه
مه فرهاد تو و تو شیرین مه
هوندوم بوسه از اون لبت بچینم
غنچه ی لب تو خرابم ایکه
عشق تو مهربون دیوونم ایکه
دلنوشته عبرت انگیز علیرضا ۲۴ ساله از تهران کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
علیرضا هستم ۲۴ ساله از تهران
لیسانس حسابداری دارم و الان سربازم
خواستم داستان زندگیمو واستون بگم
من از بچگی یتیم بزرگ شدم ۱۷ روز بعد از تولدم پدرم از دنیا رفت..
خلاصه از همون بچگی کار کردم و خرج خودمو دراوردم از پانزده سالگی فهمیدم که به دختر عمم علاقه دارم روم نمیشد بهش بگم هم خجالت هم اینکه شماره ایی ازش نداشتم از عاطفه هم اینو بگم که تک فرزنده و توی ناز و نعمت بزرگ شده خلاصه بعد دوسال راز دلمو بهش گفتم اولش یخورده لجبازی میکرد و قبول نمیکرد..خلاصه بعد چند وقت قبول کرد.خیلی باهم خوب بودیم..چه جاهایی که باهم نرفتیم..هیچی واسش کم نذاشتم
به قول یاس من قرض کردم تا واست خرج کردم من کف خیابونو واست فرش کردم گذشت روزگار شیرینمون
تااینکه اول خدمتم که بودم گفت بیا خاستگاری .گفتم تااخر سربازی صبر کن.گفت چرا.گفتم الان دستم خالیه.گفت تو که دست خالیه بیخود اومدی دنبال من..من چشام گرد شده بود از تعجب?.
گفتم یعنی چی این حرفات عاطفه.گفت واسم یه خاستگار پولدار اومده.دکتره..ماشین شاسی بلند داره.من نمیتونم ایندمو بخاطر تو خراب کنم.گفتم خوشبختت میکنم.گفت نقد رو ول نمیکنم بچسبم به نسیه..
دنیا دور سرم چرخ میخورد.باورم نمیشد کسی که میگفت یه تار موی تو رو بدنیا نمیدم اینا رو بگه.اولشم فک میکردم واسه این که منو بذاره تحت فشار این حرفا رو میگه..فهمیدم نه جدیه.خلاصه رفت پی زندگیش.بعد چندوقت فهمیدم با پسر پولداره صیغه محرمیت خوندن..روزگار شده بود واسم سیاه..به سرم زده بود از خدمت فرار کنم..حتی تا مرض خودکشی هم پیش رفتم..عکسای نامزدیشم واسم فرستاد که گوشیمو پرت کردم تو دیوار.خیلی سخت بود عشقمو تو بغل کسی دیگه ببینم.گذشت تا چند ماه بعد..شماره ناشناس تو تلگرام پی ام داد..فهمیدم خودشه..
گفت بهم زده .پشیمون شده.طرف معتاد بوده.مشکل روانی داشته.دست بزن داشته..
بعد حرفاش گفتم آدم چیزی رو که بالا اورده رو دیگه نمیخوره..
برو دنبال زندگیت
دیگه نمیخوام اسمتم بشنوم.
التماس کرد..
گفتم دیگه شمارتو نبینم..بنظر شما کار خوبی کردم.؟؟…
دانلود آهنگ شاد عروسک از مهرشاد با لینک مستقیم
دانلود آهنگ شاد عروسک از مهرشاد
متن آهنگ
مثِ عروسَکِن گُلُم اَبرو کمندِ خوشگِلُم
گوشه یِ لب خالِ سیاه تو پاش خلخالِن گُلُم
جِلِنگ جِلِنگ صدایِ پاش
هرجا بِرِیت اَرَم باهاش
هِله یالا یالا
وقتی اَتا تو کوچَمون آهِستَه سر اَدِیت تَکون
شاخَه گُلِ تویِ دسِش پُشتِ سَرِش پِنهُون اَکُنت
شَوا نَفَهمه هیچ کسی شاخَه گُلِن تویِ دَسی
دِلِش شَوا مه بِش بِگَم تو به مه مثلِ نفسی
جِلِنگ جِلِنگ صدایِ پاش
هرجا بِرِیت اَرَم باهاش
پَنجه ی آفتاب خودِشِن بِهتِر از مهتاب خودِشِن
اُ که تویِ باد و بارُون مودُوش پریشُون خودِشِن
جِلِنگ جِلِنگ صدایِ پاش
هرجا بِرِیت اَرَم باهاش
هِله یالا یالا
دلنوشته پاییزی روژین هستم ۲۰ ساله با لینک مستقیم
روژین هستم ۲۰ سالمه
داستان زندگی من از دوست داداشم شروع شد چند سال بود عاشقش شده بودم اما کسی نفهمید
مغازه داشت همیشه با مامانم میرفتیم چون دوست داداشم بود مامانم فقط پیش اون خرید میکرد یه روز رفتیم دیدم داره دوستمو نگا میکنه همون موقه فهمیدم اونو دوس داره داغون شدم کارم شد گریه کردن یه روز داداشم اومد گفت روژین دوستم عاشق دوستت شده میتونی جورش کنی براش گفتم چشم دلم خون بود ولی خوشبختیه اونو میخواستم رفتم ب دوستم گفتم هر کاری کردم قبول نکرد بهشون گفتم که قبول نکرده گفته یکی دیگه رو دوس دارم
بعد دو سال شمارشو داد به خودم باهم دوست شدیم همه زندگیم شد شب و روز ب فکرش بودم تا اینکه سرو کله دوس پسر قبلیم پیدا شد گفت بی آبروت میکنم اگه با کس دیگه باشی و بخوای ازدواج کنی منم اون پسرو واس زندگی نمیخواستم دو ماه حرف زدم باهاش رفت چن ماه پیداش نبود همون وقت که با دوست داداشم عاشق هم شدیم برگشت تهدیدم میکرد میومد سر کوچمون جلو در اومد گفت داداشتو میکشم دوس پسر جدیدتم بخدا میکشم رفت پیش داداشه بزرگم بهش گفته بود یه دوستی دارین به اسم فلان من با اون مشکل دارم بگین خونش کجاس آدرسشو بده
منم همش گریه میکردم ترس از دست دادن عشقم دیونم کرده بود تا اینکه فهمیدم اون بی آبرو هیچی براش مهم نیس هم داداشامو هم عشقمو از بین میبره گفت باید باهام ازدواج کنی منم قبول کردم عقد و عروسیم ۱۵ روز طول کشید ازدواج کردم دوست داداشمو داغون کردم ولی بخدا واس حفظ جونشون زنش شدم بعد دو ماه فهمیدم معتاده کار نمیکرد همش دعوا میکردیم کتکم میزد دو سال خونه باباش تحمل کردم تنها اجازه نمیداد برم خونه بابام دیر دیر میرفتم هر کاری میکردم میگفت همینکه از اون پسر جدات کردم یه دنیا ارزش داشت خلاصه بخاطر اونا تحمل کردم بعد دو سال باباش گفت برید از خونم دیگه وقتشه اون دو سال هم خودش هم مادر پدرش عذابم دادن کتکم زدن کار نمیکرد خودم رفتم سرکار فروشنده مغازه بودم بخدا خرج شوهرمو میدادم خرج خونه رو هم ماه به ماه میدادم آرزوم این بود یه جفت جوراب واسم بخره چیزه دیگه ازش نمیخواستم وقتی خونه گرفتیم و جدا از خونوادش زندگی کردم وضعش بدتر شد همش از بابام پول میگرفتم از دوستام به همه پناه بردم یه شب گفت پاشو باید بری واسم پول بیاری دیگ کسیو نداشتم هر چی به دست و پاش افتادم جوابمو نداد الکل ریخت روم گفت آتیشت میزنم چاقو گذاشت زیر گردنم دستشو گذاشت رو دهنم گفت میکشمت مجبور شدم به دوستم زنگ بزنم واسه پول وقتی بهم گفت واسم مهم نیس از کجا پول میاری فقط بیار واسم بهم بر خورد به پدرم زنگ زدم گفتم جریان اینه این پسر این چند سال اینطوری عذابم داده توروخدا دیگ بیاید منو ببرید دیگ تحمل ندارم زنگ زدم آژانس از خونه زدم بیرون رفتم خونه عمه م مامانم اونجا بود شوهرم اومد هر چی خواهش کرد قبول نکردم برگردم چون امنیت جانی نداشتم پدرم شوهرمو تحویل داد به کمپ اجباری پدر شوهرمو مادرش وقتی بهشون زنگ زدم گفتم اینکارو باهام کرده و دادمش کمپ گفتن فک کردیم خبرو مرگشو آوردی برامون خیلی نارحت بودم منکه تو یه خونه بدون آب و گاز و برق باهاش زندگی کردم آخرش بهم گفت هرزه الان۹ماهه اومدم خونه پدرم میخوام طلاق بگیرم به عشقم ک باهاش بودم زنگ زدم گفتم این همه بدبختی رو بخاطر تو و داداشم تحمل کردم تهدیدم میکرد به کشتن شما خدایش خیلی دوسش داشتم زندگیمو براش میدادم ولی اون گفت از زندگیم برو دیگ نمیخوامت شکسته شدم داغون شدم اخه چند ساله دوسش دارم این سه سال که ازدواج کردم شب و روز خوابشو میدیدم نمیتونم فراموشش کنم اگه این پی ام به دستت میرسه و میخونیش بهت میگم نرو از زندگیم بخدا بدون تو زندگیم بهم میخوره پیمان دوست دارم تورو خدا دوباره تنهام نزار
از شما عزیزانم میخوام واسم دعا کنید تورو خدا التماس دعا..
دانلود آهنگ قدیمی ارتش صلح از مهرشاد با کیفیت بالا
دانلود آهنگ قدیمی ارتش صلح از مهرشاد
متن آهنگ
یه دختر روی این تخت بستری هست یه دختر که ترور شد آرزوهاش
تمومه چهرشو ازش گرفتن تا زندست این غمو میبره همراش
یه دختر که پی پایان تلخه واسه تلخیه بی پایان دنیاش
نمیتونی بفهمیش تا نباشی روی اون تخت برای لحظه ای جاش
روی اون تخت برای لحظه ای جاش
تو که بانیه این فاجعه بودی چطور یک دخترو نابود کردی
بپا کردی جهنم تویه قلبش همه زیباییاشو دود کردی
چطور وجدان تو غرق عذاب نیست میتونی این همه بی رحم باشی
چطور میتونی اینقدر بی تفاوت رو صورت کسی اسید بپاشی
تو هیچ بویی رو از آدم نبردی تو از پست پست تری بنده ی ابلیس
منو امثال من ارتش صلحیم همه با غم میگیم مرگ بر تروریست
دلنوشته غم انگیز سارا ۱۹ ساله از شیراز با کیفیت بالا
? سارا هستم ۱۹ ساله از شیراز :
قصه تلخ عشق اول واخرمنم از اونجایی شروع شد که دوسال پیش تو جشن عروسی دعوت بودیم پسر خالمم بود یه جوری از پسر خالم خوشم میومد ینی عاشقش شده بودم هر وقت میدیدمش زبونم قفل میشد نمیتونستم بهش چیزی بگم همش کارم شده بود گریه همش اهنگ غمگین گوش میدادم اونم شرایط سختی داشت مامانشو از دست داده بود میخواستم کنارش باشم یه همدمی که اصلا فکر مامانش اذیتش نکنه ولی نمیتونستم بهش بگم تا اینکه بعد یک سال ونیم خواهرش فهمید من دوسش دارم عاشقشم گف من کاری میکنم شما دوتا بهم برسید اون موقع خیلی خوشحال بودم انگار دنیا رو بهم دادن گذشت..
خواهرش بهش گف چهار ماه مونده بود به عید امسال که دیدم یه شماره ناشناس بهم پی ام داد سلام عشقم خوبی گفتم ببخشید شما نوشت که من محمدم همونی که دوست داره ? منم ایقد خوشحال شده بودم که نگو ضربان قلبم زیاد شده بود دستام یخ اصلا قلبم داشت از تو سینم در میومد منم تمام حرفامو که تو این که تو دلم مونده بودو بهش گفتم یه شش ماهی باهم بودیم که نمیدونم چیشد گف من میخوام واسه همیشه گوشیمو خاموش کنم شاید دیگه گوشی نداشته باشم منم خیلی داغون شده بودم دقیقا مث اوایلی که این روزا رو داشتم باخودم میگفتم چقد سنگدله محمد چقد بیرحمه لااقل میباس از گوشی خواهرش حالمو بپرسه که منم زندم یا مرده
ایقد افسردگی شدید گرفته بودم که بابام منو فرستاد پابوس امام رضا ع اونجاهم کارم فقط گریه بود تو حرم اقا از خدا میخواستم محمدمو بهم برگردونه وقتی از مشهد اومدم یه هفته بعدش دیدم محمدم بهم پی ام داد من میخوام زندگیمو شروع کنم میخوام از بدبختیا نجات پیدا کنم منم ازش خواستم بیا خواستگاری من گف همینکارو میکنم تا اینکه سه ماه گذشت دقیقا توی ماه تیر بود که بهم گف دیگه ازت متنفرم اگه این مدت باهات بودم فقط بخاطر تنها نباشم به غیر از تو با خیلیا هم بودم اینارو بهم گف دنیا رو سرم خراب شد با چندتا قرص بیهوش شدم وقتی چشمامو باز کردم بیمارستان بودم از اینکه زنده بودم و بدون او زندگی کنم بیشتر اذیتم میکرد الانم عقد بسته فقط دعا میکنم خوشبخت بشه هنوزم وقتی میبینمش مث قدیم قلبم میلرزه دعا کنین با تمام خاطراتش کنار بیام دارم دیوونه میشم محمدم خیلی دوست دارم❤️
با تشکر از کانال خوبتون و ادمین محترم
دانلود آهنگ غمگین با تو مشکلی ندارم از مهرشاد با کیفیت بالا
دانلود آهنگ غمگین با تو مشکلی ندارم از مهرشاد
متن آهنگ
من با تـو مشکل ندارم تو شکر خانوممی
مهاله با تو بلرزه دلم حتی یکمی
من با تـو مشکل ندارم تو شکر خانوممی
مهاله با تو بلرزه دلم حتی یکمی
دوتا چشمامو میبندیم میام هرجا که بری
جز دلتو پیدا میشه مگه جای بهتری
دوتا چشمامو میبندیم میام هرجا که بری
جز دلتو پیدا میشه مگه جای بهتری
لالالای لای لالالای لای اوه اوه اوه
لالالای لای لالالای لای
من با تـو مشکل ندارم تو شکر خانوممی
مهاله با تو بلرزه دلم حتی یکمی
من با تو مشکل ندارم تو شکر خانوممی
مهاله با تو بلرزه دلم حتی یکمی
لالالای لای لالالای لای اوه اوه اوه
لالالای لای لالالای لای
دلنوشته احساسی مهسا ۱۸ ساله با لینک مستقیم
?مهسا هستم ۲۰ ساله :
داستان زندگی من از دوم دبیرستان شروع شد
با یکی از بچه های محلمون آشنا شدم.اسمش محمد بود.بعد از یکی دوماه شد همه ی هست و نیست من.بدون اون ی لحظه هام نمیتونستم.دوسال باهم بودیم.قصدمون ازدواج بود بدون اجازش اب نمیخوردم.همش میگفت تو این ماه میام دیگ خاستگاریت اما نیومد.مامانش بامن مخالف بود .اما میگفت مهم نیس تا اینکه اخرای سال سوم خاستگار برام اومد پسره خوب نبود از همون اول یعنی دوستش نداشتم گفتم شاید بعد ازدواج بهش علاقه پیدا کنم .گفتم بهش بله بگم تا بتونم محمدو فراموش کنم.پیش خودم گفتم اگ محمد منو میخاست میومد سراغم.به خاستگارم بله گفتم سه ماه عقد کردیم و محمد از زندگیم رفت.داغون شده بوم اما بازم گفتم شاید عاشقش بشم اما نشد .خاستم طلاق بگیرم خانوادم نمیزاشتن.بالاخره با گریه هام فهمیدن ک واقعا نمیخامش تصمیم گرفتم جدابشم.به گوش محمد رسید و دوباره برگشت بابام فهمید فک کرد بخاطر اون میخام جدا بشم رفت ازش شکایت کرد ک مزاحمم میشه ولی من رضایت دادم.خلاصه سرتونو درد نیارم واقعا عاشق محمدم.ولی هیییییچ کس راضی نیس.طلاق گرفتم و الان محمد دوباره توی زندگیمه میترسم حرف ازدواج بزنم.اونم هیچی از اینده نمیگه.اگ خانواده هامون بفهمن دوباره باهمیم سر جفتمون بالا داره اما من واقعا میخامش.چیکار کنم توروخدا کمکم کنین
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.