دانلود آهنگ جدید

دانلود آهنگ عاشقانه نگار از ابوالفضل اسماعیلی با لینک مستقیم

دانلود آهنگ عاشقانه نگار از ابوالفضل اسماعیلی

متن آهنگ

امشب چه زیبا بود زیبا نگار من کنار ما یود

چه شوق و ذوقی

دانلود آهنگ ترکی اوزجان دنیز به نام دون دسم با کیفیت بالا

دانلود آهنگ ترکی اوزجان دنیز به نام دون دسم

متن و ترجمه

Bu aralar içimde bir yangın var

این اواخر آتش جانکاهی درونم  هست

Hem yorgunum birazda suskun

هم خسته هستم و کمی هم ساکت

Sabah olmaz gönülde yar sancım var

امیدی ( سحری ) درقلبم نیست درد یار دارم

Hem dargınım birazda kırgın

هم دلتنگم و کمی هم دل  شکسته

Neler oldu ruhun duymaz

چه ها شد روحت نمی شنود

Gözün görse gönlün bilmez

اگر چشمانت هم ببینند قلبت درک نمی کند

Her ayrılık bir başlangıç

هر جدایی یک شروع

Bu gidişle sonum olmaz

ولی با رفتن تو عاقبتم معلوم نیست

Yar

ای یار

Ama dön desem

اما بگویم برگرد

Seviyorum seni gel desem

 دوستت دارم بیا

Seni nasıl özledim bir bilsen

چطور دلتنگت هستم کاش بدانی

Zaman olur gözümde yaşlar çağlar

بعضا اشک از چشمانم چون آبشار جاری است

Kah akarlar kah dururlar

گاه جاریست و گاه متوقف

Bir an olur dilim de sözler ağlar

لحظه هایی می شود کلمات در زبانم می گریند

Ben aşk derim hüzün olurlar

من عشق می گویم و آنها غم می شوند

Neler oldu ruhun duymaz

چه ها شد روحت نمی شنود

Gözün görse gönlün bilmez

اگرچشمانت هم ببینند قلبت درک نمی کند

Her ayrılık bir başlangıç

هر جدایی یک شروع

Bu gidişle sonum olmaz

ولی با رفتن تو عاقبتم معلوم نیست

Yar

ا ی یار

Ama dön desem

اما بگویم برگرد

Seviyorum seni gel desem

  دوستت دارم بیا

Seni nasıl özledim bir bilsen

چطور دلتنگت هستم کاش بدانی

دانلود آهنگ عاشقانه ناز چشات از ابوالفضل اسماعیلی با لینک مستقیم

دانلود آهنگ عاشقانه ناز چشات از ابوالفضل اسماعیلی

متن آهنگ

مهربونم بند جونم دارم از تو میخونم

تویی که با خنده هات کرده دیوونم

دلنوشته عاشقانه شیدا ۲۶ ساله از تهران کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

?شیداهستم از تهران
یه روز یه دختری از یه پسرره خوشش میومد فک میکرد اون پسر چهره معصوم داشت خیلی مرد بود بالاخره به آرزوش رسید .
وقتی صدای پسررو که شنید انگار دنیاشو بهش دادن خیلی خوشحال بود ‌بعد .یکی دوروز که گذشت رفتارای پسره واسش عجیب غریب بود ‌.زنگ نمیزد ج اس نمیداد گوشی خاموش میکرد . بدی از اونجا شروع شد که پسره بهش گفت عکستو بفرست بهت گفته باشما لاغر دوست ندارم قلب دختر با این حرف لرزید ولی باز خودشو به بی خیالی زد . شبش که شد پسره گفت میخام باهم سکس کنیم دختره باور نمیکرد این پسره بهش چنین پیشنهادیو داد ولی شیطون رفت تو جلدشو قبول کرد‌ . دوسه روز بعدس پسره گفت بیا فلان جا اونم رفت اولین رابطه شروع شد .فرداکه شد گفت بیا فلان ادرس خونه دوستم دختره بازم رفت واسه که پسره از دستش ناراحت نشه بازم رفت . چند روز بعدش پسره گفت دوستم ازت خوشش اومده من به خاطر دوستم از تو میگذرم ولی اگه سه هفته باهاش باشی بعدش دوباره با من میشی دختره اون شب عزا گرفته بود نمی توست این حرف پسررو باور کنه اولین تیر به قلبش خورده شد اون شب پسره راحت خابیده بود اما دختره تا صبح گریه میکرد و به خودش لعنت میفرستاد . گذشت یه چند روز پسره بی خیال شد بعدش پسره گفت ۲۰۰جور کن بیا باهم بخونیم دختره تو شهرستان بود پولی تو دستش نداشت ولی به عشق خوندن و واسه اینکه حرف پسررو زمین ندازه از مادرش با خجالت گرفت ریخت سریع به حساب دوست پسره . به خاطر خوندن زود از شهرستان اومد همش منتظر بود که پسره بگه بیا بخونیم اما حتی هیچ خبری از خوندن نمیداد .مدتها میگذشت اما پسره هیچ خبری از خوندن نمیداد حتی دوسه روز درمیون ازش خبر میگرفت به زور جواب پهاشو میداد. یه روز گفت دوستم اعصابمو خورد کرده دختره گفت چرا مگه چی شده . پسره گفت تو اگه یه بار باهاش رابطه داشته باشی منو تو راحت میشیم و راحت به دوستیمون ادامه میدیم بازم یه ضربه دیگه به دختره وارد شد باور نمیکردپسره جسم دوست دخترشو به دوستش داره میده . بازم گریه کرد همش میگفت خدایا من فقط دوستش دارمو و این همه مجازات اخه واسه چی . فرداش که شد دختره رفت با پسره حرف بزنه شاید دل پاک دختره دل سنگ پسررو به رحم بیاره اما فایده نداشت با بی رحمی کار خودشو کرد .چشای دختره از عذاب وجدان پره از اشک شده بود همش دو روز به خودش لعنت میفرستاد خدایا این چه بنده ایه تو داری و…شبش که شد اخلاق پسره عوض شده دختره ساده انتظار داشت پسره دل گرمی بهش بده اما به جاش سردترشد .یه روز دختره پسررو قسم داد که جز اون با کس دیگه ای هست گفت آره یکی دیگه هم دارم باز دختره ضربه خورد تو دلش ریخت چیزی نگفت . پسره تو پیاماش همش از اون دوست دخترش میگفت دختره به عشق پسره تحمل میکرد میریخت تو خودش شاید محبت من تو قلبش بیفتو باهام مهربون شه اما فایده نداشت یه روز بهش خبر دادن که به جز تو هر روز با یه نفره بازم یه ضربه دیگه بازم سکوت به پسره گفت . پسره گفت من خبر ندارم .اما اخرش گفت اره چند تا زید دارم بازم دختره هیچی نگفت بازم خفه شد بازم تو تنهاییش گریه کرد .چند روز گذشت تا اینکه بهش خبر دادن پسررو تو ماشین با یه دختره دیدن . دیگه تعجب نمیکرد دیگه اشک نمیریخت عادت کرد .پسره شبش گفت دارم نامزد میکنم خداحافظ دختره میدونست دروغه ولی دیگه چی می تونست بگه نفرین نکرد جیغ نکشید گریه نکرد فقط گفت بروخداحافط. تنها امیدش فقط خوندن با اون بود که اونم دروغ بود . دخترک ساده ی ما عاشق شده بود فک میکرپسره مثل خودشه اما دختررو با یه دنیا چرا و عذاب وجدان ول کرد. حالا اون دختر منم . دختری که تنها همدش پسره بود با خودش میگفت که خدایا کاش یه بار بهم بزنکه فقط یه بار . بگه عشقم تو کجا اینا کجا اما پسره هر دفعه تنا مختلفی رو بغل میکرد . گرگ باشی و دل سنگ. یه روزیم شادیه من میرسه یه روزی گریه های من مال تو میشه اون روز دور نیست این روزام میگذره

دانلود آهنگ نفس نفس از ابوالفضل اسماعیلی کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

دانلود آهنگ نفس نفس از ابوالفضل اسماعیلی

متن آهنگ

تو رو تا اخر دنیا دوست دارم

تو رو من دست کسی نمیپارم

دلنوشته غمگین زهره ۲۳ ساله اهواز با کیفیت بالا

?سلام زهره هستم
دختری هستم از اهواز نمیگم عشق ولی یه نفر توو زندگیم بود که خیلی میخواستمش فامیل دور بود
تا اینجا نه گفتم عاشقشم نه گفتم دوسش داشتم
۵ سال با هم بودیم اون یه شهر من یه شهر دیگه
گذشت و گذشت کم کم علاقمند شدم …
کم کم دلهره ترس دلتنگی شروع شد
دلتنگیااااام شبایی که با بغض گذشت
ای روزگار واقعا یاد باد اون شباااا….
دانشگاه رو تموم کرد رفت خدمت که بعد خدمت بیاد خواستگاری
خیلی دلم براش تنگ شده بود که چیکار میکنه خوبه ناهار خورده شام خورده جاش خوبه و هزاران نگرانی دیگه
آموزشی بود که زنگ زد دقیق یادمه سه سال پیش گوشیم زنگ خورد تلفن عمومی بود جواب دادم الو سلام فلانی ام دورم شلوغ بود گفتم نمیشناسم قطع کرد…
رفتم توو بالکن منتظر شدم گفتم الانه که زنگ بزن ولی زنگ نزد انقدر دعا کردم که زنگ بزنه نزد گذشت تا چند روز اومد خونشون با همراه خودش زنگ زد نگران بود از اینکه گفتم نمیشناسم صداشو که شنیدم انگار دنیا رو بهم دادن
اینا هم گذشت ناگفته نماند اسمم روی یکی از پسرای اقوام بود یعنی گل به گل بود داداش منم خواهر اونو میخاست
توو یکی از این روزای بد حلقه اوردن برام و اصرار من واسه قبول نکردن فایده نداشت
نامزد کردم ولی باهاش نه بیرون میرفتم نه صحبت میکردن
چون قلبم جای یه نفر رو داشت
من از اینجا دلم خون زندگیم از اونور دست و پا بسته
بارها نامزدمو قسم داد که من و عشقم همو میخایم نامزدم قبول نکرد گفت منم دوسش دارم
هر کاری کردیم دست از سر من برداره فایده نداشت که نداشت
خدایا دلمون پر بود از درد و غم و استرس و اضطراب
زمستون بود زندگیم گفتش که میخام بیام منم بعد از یک سال ندیدنش کلی خوشحال شدم رفتم دیدمش حلقه گرفت واسه هر دومون قسم خوردیم تا جون داریم دستمون باشه و به هر قیمتی نمیزاریم این ازدواج سر بگیره
داداشم چاقو رو گذاشته بود رو گردنم گفته بود یه بار دیگه رو همرات اسمش بیفته فقط میری ختمش”دور از جونش”
فقط گفتم دوسش دارم وای که چهکتکا و خونایی ک ازم رفت قشنگ بود داسه عشقت بگذری از جونت ولی هر بار نجاتمون میدادن خودکشی هم منو نجات نداد از ابن کابوس ازدواج سر گرفت با پافشاری خانواده و زور داداش…
وای که چقد سخته قلبت پیش یکی دیکه گیره و خودت پیش غریبه ای که همسرته…هنوز همونجور ساده و پاک دوسش دارم
بارها به همسرم گفتم که دوست ندارم قلب من فقط ماله …
و جواب همسرم صبره و میگه با تموم وجود دوست دارم و منتظرت میمونم که به روز دوسم داشته باشی
ولی من هنوز دلم ….
دوساله میگذره ازدواجم همسرم دست بزن نداره همه چیم اوکیه با تموم مشکلاتم میسازم چون یه جایی من مقصرم میتونستم سر عقد بگم نه
یا ۵سال پیش نباید یه رابطه پاک رو شروع میکردم چون میدونستم اسمم رو همسرمه
ولی دله
بعد از دو سال دیشب بم پیام داد از دلتنگیاش دلمرده بودنش و هنوز چقد عاشقه گفت
و فقط در جواب گفتم
شرم اوره که هنوز به یک زن متاهل فکر میکنی به زندگیت برس من دارم زندگی میکنم
خدایاااااا چقد دلتنگی و بغض و توو این پیام کشتم
شبام گریه روزام به طور عجیبی با دلمردگی میگذره
اونم همین حس و حال رو داره
و همسرم خوشبخت از داشتن من ….
دعا کنید نه برای من برای حال دل پسر جوونی که روزاش و شباش با چنتا عکس یادگاری و چنتا اهنگ مشترک میگذره
بیخیال دل منی که دیگه خوب نمیشه? برای دل زندگیم دعا کنید
یاور همیشه مومنم هنوز دوست دارم❤️

دانلود آهنگ شاد مادر زن از ابوالفضل اسماعیلی با لینک مستقیم

دانلود آهنگ شاد مادر زن از ابوالفضل اسماعیلی

متن آهنگ

ماد زنم اسمش بطوله

سیاه و زشت و کوتوله

دهنش مثل خر همیشه وازه

دلنوشته حیرت انگیز شهاب ۲۵ ساله از اصفهان کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

?سلام شهاب هستم ۲۵ ساله
از اصفهان سال۹۲بود از خدمت اومدم ۱۳خردادتولدم بود تو جشن تولدم یه پسر غریبه میخواست یه دختر اذیت کنه بخاطرش دعوا کردم یه دختر دیگه توجشن تولدم از من خوشش اومد حدود۳ماه دنبال من بودمن جون یک باراز کسی که همه زندگیم بود شکست خوردم تو خدمتم ولم کرد رفت نمی تونستم به کسی اعتماد کنم شبها تنها نزدیک پل خواجو تو پارک کناره آب قلیون میکشیدم این خانوم میومد هرشب بامادرش وخواهرش نزدیک من مینشستن ۳ماه این شده بود کارش آخرش دوست شدم باهاش این دوستی طول کشید بعداز ۱سال رفتم خواستگاریش
خانوادم قبول نداشتن ولی من پاروهمه چیزم گزاشتم رفتم خواستگاریش چند ماه بعد عقد کردیم وپارسال برج۲ ازدواج کردیم خیلی عاشقش بودم اونم نشون میداد که دوستم داره.تا عید امسال تورفتارش دیدم خیلی سرده دیگه به زندگی علاقه نداره شک کردم بهش یک شب رفتم موبایلش ورداشتم دیدم بللللهههه خانوم دوست پسر داره یه پسر زشت بی ریخت قد کوتاه خولاصه خیلی ستم ولی پولدار بود.دنیاروسرم خراب شدخواستم تو خواب خفش کنم ولی گفتم بزار مطمعن بشم گذشت گذشت دیدم اخلاقش عوض شده بد تر شده خیلی دری وری میگه غذا درست نمی کنه داعم میناله سرکوفت میزنه.اینم بگم من هیچی براش کم نزاشتم از جشن عروسی لباس طلا پول ماشین زیره پاش بود ازلحاظ محبت خداشاهد هیچی کم نزاشتم چون دوستش داشتم تحمل کردم تا ۲ماه پیش دقیقن ۹۵/۲۷/۳صبح بلند شدم برم سر کارطبق معمول خواب بود صورتش بوسیدم رفتم سرکار ساعت۱۰دلم شور زد اومدم خونه دیدم کسی نیست انگار دزد زده به خونه زنگ زدم به ۱۱۰گفتم دزد اومده وسایلم برده ۱۱۰اومد رفت.
بعد زنگ زدم زن گرامی که بهش بگم گفتم کجای گفت من دیگه دوست ندارم میخوام طلاق بگیرم گوشیش خواموش کرد.الان ۲ماه رفته درخواست طلاق دادم دنبال کاراشم که طلاقش بدم ۱۰این برج نوبت آخرین دادگاهم مهریش مصل سگ انداختم جلوش کامل بهش دادم.الان تنهایه تنهام هیج کس ندارم از خوانواده رونده شدم خودمم خودم بایه قلیون که همیشه رفیقم بوده شاهد زندگی من حالامن موندم با یه طوطی کاسکوکه اسمش طلا.وقلیونم ویه دنیا بی اعتمادی.ولی دلم نمی سوزه چون هیچی کم نزاشتم کسی مقصر نیست فقط خودم مقصر خودم. چون انتخاب خودم بود.یه نصیحت میکنم همه دوستانه عزیزم دخترا وپسرا.اگه میخواین غرورتون دلتون کسی نشکنه تنها باشین (تنها) ویه دعا برامن بکنید هرچه زودتر بمیرم تمام بشه این زندگیم مرسی?????
در این دنیا که هزاران شکارچی هست پس زنده باد قفس…. هیچ وقت دلتون نشکنه تنها باشین توتنهای هیج کس دلتون نمی شکن

دانلود اهنگ محلی دوست دارم بگم مو از ابوالفضل اسماعیلی با کیفیت بالا

دانلود اهنگ محلی دوست دارم بگم مو از ابوالفضل اسماعیلی

متن آهنگ

 دل دل دل دل

یره دل دل

مخوام بگم از ته دل عزیزم

بدون تو طب میکنم مریضم

دلنوشته عاشقانه علیرضا ۲۴ ساله از چابهار با لینک مستقیم

?سلام امیدوارم همتون خوب وخوش باشین منم علیرضاهستم ۲۴سالمه ازشهرستان چابهار ..سال اول دبیرستان بودم ک عاشق یه دختر کوچولو شدم اون موقع بچه بود ولی خیلی دوسش داشتم بعد یک سال با داییش ک دوست صمیمیم بود حرف زدم اونم بهم گفت که هنوز بچه هست منم بهش گفتم نمیخوام الان بهش بگم براش صب میکنم تا هرچقد باشه بهش گفتم تو فقط مواظب باش اگه قراره کسی واس خواستگاری بیاد بهم بگو چون میخوام خودم زودتر بیام خلاصه دیگه فقط فکرو ذکرم فقط فک کردن بهش بود ک دیگه چقد صب کنم از همون موقع قسم خوردم ک باهیچ دختری رابطه نداشته باشم تا اینکه چهار سال گذشت من دبیرستانمو تموم کرده بودم وترم اول دانشگام بود که دیگه نتونستم طاغت بیارم ب یکی از آشناهام که باهاش دوس بود خواستم که بهش بگه ببینم جوابش چیه ولی این چن مدت بدون اونکه اون بدونه دوسش دارم ب خونه شون با داییش رفت وآمد داشتم میدیدمش تا اینکه اون بهش میگه ک علیرضا بهت علاقه داره و میخواد بیاد خواستگاریت چونکه باهم دیگه راحت بودن اونم میگه ک منم چن وقته ک دوسش دارم اصن باورم نشد اصن اون روز اینقد خوشحال بودم ک نمیدونستم چیکار کنم وپدر مادرش خیلی باهام خوب بودن و دیگه پدر مادرمو فرستادم واس خواستگاری واناهم فقط شرط گذاشتن ک چیزی نمیخوام چون تک دختر بود باید با اونا زندگی میکردم منم بدون هیچ مکسی گفتم قبوله چن وقتی گذشت دیگه باهم هروز حرف میزدیم یعنی یه دق هم نمیتونستیم بدون هم تحمل کنیم تادوسال همینجوری گذشت ولی بعدش نمیدونم چیشد ک دنیا رو سرم خراب شد دیگه مثه سابق نبود میگفت خسته شدم تو زورم میکنی گیرم میدی ولی ب نظرم فقط دوسش داشتم نمیخواستم هیچ کاری ک اونو ازم دور کنه انجام بده ولی دیگ خسته بود ولی من یه ذره از عشقم کم نشده بوده هرجور میشد راضیش میکردم ولی رابطه مون دیگه خیلی سرد شده بود دیگ گوشی دست نگرفت و دیگه باهام حرف نزد
حیلی درد کشیدم هروز کارم شده بود گریه زاری فک کردن تا اینکه یروز زورش کردم ک باهام حرف بزنه ولی منم اون روز اعصابم خراب بود سرش داد زدم تا اینک دیگ فک کردم همه چی تمومه اونم رفت پی کارش منم دیگ نتونستم طاغت بیارم رفتم چهار ماه ازدوریش داشتم داغون میشدم قرار بود ک مارو از همدیگه جدا کنن چون رابطه مون سرد بود همه دیگ با خبر شدن و از عشقی ک بینمون بود تعجب کردن ولی نتونستم طاغت بیارم ک بدون اون زندگی کنم و اومدم با همه وخودش حرف زدم تآینک بعد مدتی یکم بهتر شد ولی یه چیزی مطمئنم ک دوسم داره ولی دیگه غرورش اجازه نمیده چون بدجور لجبازه منم دیگه خسته شدم چیکار کنم وتنها راهی ک واسم مونده وام ازدواج بگیرم تا واس همیشه کنارش باشم تا دوباره همون عشق اولیمون زنده بشه ….وازهمه شما دوستان تقاضا دارم ک واسم دعا کنین مشکلم زودتر حلشه چون دیگه بخدا بدجود خسته ام هروز اینجوری آرزوی مرگ میکنم میخوام خودمو راحت کنم واس همیشه کنارش باشم ..شرمنده سرتون رو درد دادم التماس دعا دوستان