دانلود آهنگ شب سفید از علی بابا با لینک مستقیم
دانلود آهنگ شب سفید از علی بابا و با همکاری رضا محرابی
متن آهنگ
منم پا به پای شما تا صبح بیدارم
اگه یادت بره به یادت میارم
که گفتی امثال من دورت زیادن
پس از عشق زیاده که پیشت میخوابه
بالاست کلاست من هنوز پیادم
نخند زمونه به این روزگارم
یه وقت فکر نکنی ازت شیشه خورده دارم
نه خوبه حال خیلی بهتر از قبل
فقط دلشوره استرس یکمی سر درد
نمیذاره مثل تو راحت بخوابم
دم تنهایی گرم دوباره برگشت کنارم
دانلود آهنگ غمگین مشق عشق از حامد زمانی با کیفیت بالا
دانلود آهنگ غمگین مشق عشق از حامد زمانی
متن آهنگ
تو ذاتت مثله موج ها منفعل نیست
دلت با زخم ها بیگانه دل نیست
غرورت مستدامه مثله البرز
قلم تو دست رستم هات مثله گرز
دماوند تو تندیس شکوهه
میاد از خاک تو بوی دوکوهه
ای دیار علویان
خاک تو دشمن ستیز
چقدر لاله شگفته
در تو دشت لاله خیز
هم به دل شور و شهامت
هم به سر شوق شهادت
هم به کف صدای ایمان
گوش به فرمان ولایت
توی این خاک واست بگم
ستاره هایی دفنن
که به جنگ شب میرفتن تا واسه ما ها سحر شه
لا اقل اگه نمیتونیم شبیهشون شیم
نذاریم که خونشون حتی یه قطرشم هدر شه
اونایی که درس و مشقو توی جبهه ها میدیدن
واسه دینشون از این قفس
از این دنیا بریدن
همونا که خطشون حتی قشنگ تر از مداد العلما شد
همونا که راهشون راه شهید کربلا شد
صفرزاده کلامی افتخاریان یحیی زاده , بهرامی شجاعیان
خوشنویس رضایی شکوری هاشمی خلیلی فکوری
هنوزم میپیچه عطر یادشون تو این کلاسا
هنوزم شرمنده ی شرمنده ی شرمنده ایم ما
دانلود آهنگ تبریک از علی بابا با کیفیت بالا
دانلود آهنگ رپ تبریک از علی بابا
متن آهنگ
گلای رز سرخ که یه دسته شده
یه وخ پاک نشه ریملت از اشک شوقت
باشه مبارکه
ولی مگه قراره ما چیز دیگه نبود مگه
یه لحظه صبر کن
تکلیف اون روزا چی میشه
مگه قرار نبود سقف من و تو یکی باشه
به قرآنی که تو داری رد میشی از زیرش
دارم خورد میشم
چطوری وایسادی پیشش
خب هر چی باشه
اسم من بودش رو تو یه روز
گفتی خونوادم این پسرای بروز
تبریـــــــک
رسیدی به آرزوت
کاش بودی پیشم فقط در حد یه دوست
منو سری که خنده هات یکی دیگه ست
گور پدر اشکای من بهش بچسب
کوچه ی چراغونی هع
تبریــک دورو برت صدای دست
امشب عروسیته گلم
بگو چطور باور کن
عشقی که کاشتی رو دلم
امشب باید بغل کنم
امشب تموم خاطرات
طعنه به روحم میزنند
میسوزم از ریشه ولی
از دور برات دست میزنم
شاید خدامونم نخواست
انگار اونم دوسم نداشت
همون خدا که امشب داغ تورو رو دلم گذاشت
انگار دارم خواب میبینم از این به بعد سهم اونی
عشقمونو حاشا نکن
آره گلم تو همونی
بالاخره تور سفید رفت رو سرت عروس شدی خانوم
واسه کسی دیگه زیر لبت بعله گفتی آ
فهمیدم حلقه نشون من واسه دستت زیادی بزرگه
بابات به جای من میخواست از اون خرپولای گنده
که کارو بالش به دلار باشه ثوابه پشتش
باشـــه باشه
ولی خودت گفتی
پشتم پره با پول
تو خونه ای که من خانوم خونه ام نمیگیره کسی جاتو
با تو
تموم ثانیه ها خوبه
هع
حالا چی شد من شدم واست مرد خونه
خوبه شب عروسیتو عشقه
دیگه به خون تو تشنم
میگی تنهام
من خداس پشتم
شدم عاشق دیس لاو
من احساسمو کشتم
شاید خدامونم نخواست
انگار اونم دوسم نداشت
همون خدا که امشب داغ تورو رو دلم گذاشت
انگار دارم خواب میبینم از این به بعد سهم اونی
عشقمونو حاشا نکن
آره گلم تو همونی
دانلود آهنگ جنجالی مرگ بر آمریکا از حامد زمانی با کیفیت بالا
دانلود آهنگ جنجالی مرگ بر آمریکا از حامد زمانی
متن آهنگ
مرگ بر تازیانه ها تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه بردگان
مرگ بر مرگ ناگهانی صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان
مرگ بر کشتن جوانه ها
مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه ها
مرگ بر فضاحت دورغ
مرگ بر سیم های خاردار و کشتزارهای مین
مرگ بر گورهای دسته جمعی و بند های انفرادی زمین
مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خارو خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی بشر مرگ بر تبر شراره های شر
مرگ بر سفارت شنود
مرگ بر کودتای دود زنده باد زندگی او زنده باد زندگی من ، تو ، ما یک کلام مرگ بر آمریکا
مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خارو خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی بشر مرگ بر تبر شراره های شر
مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا
مرگ بر ابولهب یزدید و شمر و ابن سعد مرگ بر زاده زیاد بگو بلند
مرگ بر قطعنامه های بستن فرات قطع آب مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب
مرگ بر قتل خنده های روشن علیرضا
مرگ بر گلوله ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا
یک کلام مرگ بر آمریکا
دانلود آهنگ جدید تک ستاره از یاسر بینام با لینک مستقیم
دانلود آهنگ جدید تک ستاره از یاسر بینام
متن آهنگ
دلنوشته غمگین مینا ۲۵ ساله از شاهین شهر با کیفیت بالا
دلنوشته غمگین مینا ۲۵ ساله از شاهین شهر
من به پسری علاقمندشدم ۱۴سالم بود اوایل فقط برای سرگرمی و تفریح به مغازش میرفتم
شرایط مالی پدرم بدنبودومن هم همیشه وقت ازاد داشتم هروقت از مدرسه برمیگشتم میرفتم فیلم ازش میخریدم۱سال گذشت وبابام برام به مناسبت تولدم گوشی خریدخیلی خوسحال شدم فرداش رفت Bخط خریدم کارای ثبت نامش روانجام دادبرام انتظارداشتم شمارموبگیره ولی اینکارونکردخیلی سردباهام برخوردکرد????چندوقتی گذشت تااینکه خطم مسدودشدرفتم مغازش و گفتم که خطم مشکل داره گفت میدونم باتعجب گفتم ازکجامیدونی خندیدوگفت خوب خودم مسدودش کردم تابیای ببینمت اخه۵ماهه خبری ازت نیست بااخم بهش گفتم اولاشماکاربدی کردی که خطم رومسدودکردی دوماچرابایدبیام مغازت سوماچه دلیلی داره که بخوای ببینی منو??اصلانفهمیدم چیشدوقتی به خودم اومدم دیدم توی بغلشم بهم گفت انقدرباناز حرف نزن میخورمت اخرش باورم نمیشدBاین حرف هارومیزدبهم از اونروز به بعدعلاقمون بیشتروبیشترشد۲۰سالم شدو توی این مدت خواستگارای زیادی برام میمومدامامن بخاطرBردمیکردم همه چیزحوب بودتااینکه یه روزبامامانم رفتم مغازش یه دختربایه مَن ارایش پیشش نشسته بودو تاچشمش به من افتادگفت عه این همون دخترس که چندساله باهاش لاس میزنی خیلی جاخورده بودم نمیدونستم چکاربایدبکنم قلبم مالامال از دردبودباصدای سیلی که توی گوشم خورد به خودم اومدم چشمام پراشک بودامالبام خشکیده بودنای حرف زدن نداشتم اون دختره هرچی ازدهنش در امدبهم گفت من مات و مبهوت از کارBبودم باورش سخت بودبرام اخه چطورممکنه۴سال از زندگیموفریب خورده باشم همه چیز داشت دور سرم میچرخید صدای اون دختره حرفای مامانم ازهمه بدترنگاه تحقیرامیزBباصدای بلندگریه کردم و گفتم بسه دیگه وازمغازه زدم بیرون تاامام زاده گریه کردم همش میگفتم نمیبخشمت انشاالله روزخوش نبینی به زمین گرم بخوری تاشب موندم امام زاده ساعت۷بودکه داداشم اومددنبالم انگارهمه چیز رومیدونست اماخم به ابروش نیاوردگفت دختریه نگاه به ساعتت بکن ببین چنده چشام شده بودکاسه خون لبتم خشک شده بوداز بس زجه زده بودم دیگه نای حرف زدن نداشتم بدون گفتن حرفی باهاش راهی خونه شدم وقتی اومدم خونه مامانم خیلی اروم اومدجلووبغلم کردگیج شده بودم از این کارش هنوزجای سیلی ک زده بودمیسوخت اماچرا انقدرخوب شده یهو بودنمیفهمم??خلاصه حالم خیلی بدشد انقدر که کارم به بیمارستان کشیداز نظر روحی خیلی بهم ریخته بودم به پیشنهاددوست بابام ازخراسان اومدیم اراک ۵سال میگذشت و من هنوزقلبم اروم نگرفته بوداز طرفی نمیفهمیدم چرامادرم همیشه بهم میگفت گاهی وقتاکسی که دوستش داری رو بایداز دست بدی تابفهمی چقدردوستش داری گرفتن خودش ازشت بدترین مجازاته???۷ماه پیش رفتم محلات اراک و ناخواسته راهموبه سمت مغازهBکج کردم وقتی رسیدم اونجاقلبم تندتندمیزدچندنفس عمیق کشیدم و وارد مغازه شدم چیزی رو که دیدم باورنمیکردم یه قاب عکس که توش صورتBنقش بسته بود و کنارقاب عکس رمان مشکی بودباورش سخت بود برام حس کردم قلبم مچاله شده بی اختیار زدم زیرگریه همه داشتن یه من نگاه میکردن چندتاخانم میخواستن ارومم کنن امامگه میشدبادیدن اون عکس اروم باشم برادرBاومدپیشم نشست و گفت دیراومدی عشق برادرم خیلی دیراومدی بهش گفتم اون ولم کردگفت برومگه یادت رفته بامن چکارکرددستموگرفت و بلندم کردبعدگفت بایدبریم باهم یه جایی پرسیدم کجاFحرفی نزدوبانگاش بهم گفت که بایدبرم همراش تارسیدن به بیمارستان کلامی بامن حرف نزدواردبیمارستان که شدیم مستقیم رفت سمت ای سی یووقتی دیدمش باورم نشدفقط مات نگاش کردم میخواستم برم توی اتاق که همون دختر رو دوباره دیدم باعصبانیت رفتم سمتش و گفنم نترس نیومدم ازت بقاپمش فقط میخوام ببینمش بعدمیرم بهم گفت خیلی نامردی اینهمه سال چرانیومدی پیشش گفت دکترا جوابش کرده بودن اوایل خیلی بهش سخت میگذشت دل کندن از توبراش غیرممکن بودیروزبخم گفت برم مغازش وقتی رفتم بهم گفت بایدکمکش کنم تاتوازش دل بکنی گفتم چکارکنم گفت وقتی Mاومدتو جوری وانمودکن ک زنمی بهش بدوبیراه بگوبزارتمومشه اولش قبول نکردم اماوقتی عکسات و پیاماتودیدم دلم سوخت بهم گفت حالاکه فهمیدی اگه بدونه چه بلایی سرش میادکمکم کن من قبول کردم همه چیزطبق نقشهBجلورفت بعدرفتنت حقیقت رویه مادرت گفت و ازش خواهش کردبه توچیزی نگه تازمانیکه خودت نفهمیدی گفت نمیخواد زندگیت خرابشه دنیا رویرم خراب شدباورم نمیشدمن چکارکردم باعشقم خدایابکش منو???? نمیدونم چندساعت بیهوش بودم وقتی بیهوش اومدم سرم رو از دستم کندم و رفتم پیشش ساعتهاگریه کردم و باهاش درد دل کردم انگار منتظراومدن من بودتاراهی سفراخرش بشه۱هفته بعدبه زندگی نباتیش پایان دادالان که دارم این پیام رو برای شمامینوسیم چهلم عشقمه قلبم از درد مچاله شده ازتون خواهش میکنم مثل من ندونسته قضاوت نکنین
دانلود آهنگ غمگین مشکوک از یاسر بینام با کیفیت بالا
دانلود آهنگ غمگین مشکوک از یاسر بینام
متن آهنگ
مشکوکم به تو
نمیدونم کی هستی
چشمام خیانت دیده شک کرده
مگه میشه این حس برگرده
دلنوشته پاییزی رضوان ۲۰ از چالوس کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دلنوشته پاییزی رضوان ۲۰ از چالوس
تو سن ۱۷سالگی با کسی نامزدی کردم که اصلا دوستش نداشتم
اونم به من اصلا اهمیت نمیداد دنبال کار خودش بود حدود یکسال گذشت تا اینکه من مریض شدم وتو بیمارستان بستری شدم ولی بازم نامزدم اصلا یادم نکرد..
تو اون روزا که خیلی نیاز به توجه داشتم پسرخاله مامانم که اسمش رضا بود خیلی هوامو داشت همش یادم میکرد تا اینکه من مرخص شدم ورفتم خونه خالم چون خونه خودمون تو روستا بود.رضا هم همش میومد اونجا وکمکم میکرد تا روزی که من خوب شدم ورفتم خونه خودمون حس کردم که دلم براش تنگ شده اینجا بود که بهش زنگ زدم وگفت که همش منتظر تماسم بوده وابراز علاقه کردم بهم..
خیلی خاطره ها با هم داشتیم هر روز همو میدیدیم یا اگه جور نمیشد همو ببینیم انقد با گوشی با هم حرف میزدیم که حس دل تنگی نکنیم…منم بهانه زندگیم پیدا کردم ورفتم از نامزدم جدا شدم…
یه پلاک زنجیر طلا هم که حرف Rبود خریدم .۱۶فروردین۹۳اومد خواستگاریم ولی دو روز بعدش دیگه جوابمو نداد وگوشیش هم خاموش کرد هیچ خبری ازش نداشتم تا یه هفته بعد بهم خبر دادن که نامزدیشه دنیا رو سرم خراب شد همه زندگیم شد گریه..
ولی فایده نداشت منم برلج اون به اولین خواستگارم جواب مثبت دادم روز عقد من با عروسی اون تو یه روز بود… اون الان یه دختر داره و منم عروسی کردم ولی هنوزم دوستش دارم واونم چن بار ابراز پشیمونی کرد که چرا رفت وتنهام گذاشت ولی پشیمونیش سودی نداشت…
عشقم اینو بدون هنوز دوستت دارم ولی هیچ وقت هم نمیبخشمت خیلی زجر کشیدم به خاطر تو
دانلود آهنگ احساسی کانون از یاسر بینام با لینک مستقیم
دانلود آهنگ احساسی کانون از یاسر بینام
متن آهنگ
اگه یه روز نرفتنی دفتر خاطراتتو
یادت باشه که قلب من به یاد تو بود همیشه
دلنوشته غم انگیز نیا ۲۵ ساله از تنکابن با کیفیت بالا
دلنوشته غم انگیز نیا ۲۵ ساله از تنکابن
وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم شاید سن واقعیم صد سالی باشه
من از همون دخترایی بودم ک از بچگی هر چی رو ک خواستن داشتن من یه روزی شاد ترین دختر دنیا بودم …..وقتی سال اول دبیرستان بودم یه معلم ادبیات داشتم ک از رشت اومده بود یه خانوم خیلی مهربون بود یه روز ازم خواست ک باهاش برم از بیرون چن تاوسیله واسه مدرسه بگیریم و منم قبول کردم خودش ماشینشو نیاورده بود و گفت ک با پسرم بریم منم قبول کردم وقتی رفتیم بیرون متوجه میشدم ک با پسرش درمورد من حرف میزد اسمش کیان بود بعد از اینکه خریدامونو کردیم برگشتیم کاملا متوجه بودم ک حظور من فقط برای دیدن کیان بوده بعد از چن روز منو از دفتر مدرسه خواستن وقتی رفتم معلمم ازم خواست ک اجازه بدم بیان خواستگاری ولی من نمیتونستم قبول کنم چون سنم خیلی کم بود اون وضع زندگیش خوب بود و همه چیزو داشت ولی من ارزو های زیادی داشتم من میخواستم دندون پزشک شم و اگه وارد زندگی با کسی میشدم نمیتونستم …..خلاصه چن باریم با مامانم صحبت کردن ولی من قبول نکردم و این بزرگترین اشتباه زندگیم بود ……..کیان اونقدر منو دوس داشت که هر روز میومد و ازم میخواست باهاش ازدواج کنم اما من تو یه دنیای دیگه بودم و قبول نمیکردم تا اینکه سال دوم بودم ک منم ازش خوشم اومد ولی دیگه ب خاطر غرور لعنتیم نمیتونستم قبول کنم اون چهار سال سایه ب سایه دنبالم بود و ازم یه درخواست داشت ولی قبول نکردم حتی واسه دور کردنش مجبور شدم بگم ازدواج کردم ولی بازم فهمید ک دروغ بوده دوسش داشتم ولی مغرور بودم.،تا اینکه یه روز وقتی رفتم مدرسه شنیدم ک با دوست صمیمیم نامزد شده وقتی اینو شنیدم پاهام سست شد چون علاوه بر این قضیه حال مادرم یه هفته ای بود ک بد شده بود وتو بیمارستان بود حال روحیم خیلی بد بود این خبرم منو شکست ولی ب روی خودم نیاوردم وقتی ب هوش اومدم تو دفتر بودم و معلما بالا سرم بودن ک دیدم اونو دوستم با یه جعبه شیرینی اومدن تو دفتر
وقتی دیدمشون داشتم دیوونه میشدم ولی دم نزدم وقتی بهم شیرینی تعارف کردن از لجش گرفتم و گاز زدم ….اون شیرینی تلخ ترین شیرینی عمرم بود ….دو ماه گذشت یه روز همون دوست صمیمیم با چشمای گریون اومد تو کلاس و زد تو گوشم و گفت ازت متنفرم ..همینجور خشکم زده بود و مات و مبهوت مونده بودم ک دوستم بهش گفت چرا میزنیش ؟!؟اونم گفت ک کیان میخواد ب خاطر این لعنتی منو طلاق بده …..باورم نمیشد انگا یه کابوس لعنتی بود .چن روز گذشت ک دوباره اومد تا منو ببینه وقتی دیدمش سعی کردم راهمو بکشمو برم ک یهو دستمو گرفت و گفت تاکی میخوای اینطوری باشی منم یکی زدم تو گوششو گفتم بار اخر ت باشه ک ب من دست میزنی و رامو گرفتم و رفتم …..چن روز بعد ک دیگه داشتم امتحانای ترم اخر پیش دانشگاهیو پاس میکردم شنیدم ک خود کشی کرده اگه بگم ک مردم دروغ نگفتم ..معلمم اومدو دستمو گرفت برد بیمارستان منو برد پشت شیشه سی سی یو وقتی نگاه کردم دیدم اون فقط یه جنازه رو تخته او ن رفته بود کما ….دو سال تو کما بود و من هر زوز ب یه بهانه ای میومدم ببینمش نه درس نه زندگی هیچی برام اهمیت نداشت تا اینکه به هوش اومد و منم دیگه نرفتم دیدنش نوزده سالم بود ولی همه خواستگارامو رد کردم کلا بیخیال زندگی مشترک شدم چون دیگه واسم معنی نداشت چن بار دیگه هم اومد خواستگاری دیگه قید همه چیو زدم قبول کردم فک میکردم خوشبخت میشم پنج روز مونده ب عروسیمون رفت یه ماموریت کاری اما دیگه بر نگشت اون تصادف کرده بود در دم مرده بود ……..تا دو ماه نتونستم حرف بزنم دیوونه شده بودم چن باری خودکشی کردم ولی فایده نداشت یه سال بعد منو ب زور فرستادن دانشکده دندان پزشکی و هر جور شده میخوان بمونم ولی من دیگه چیزی برام مهم نیست من دیگه یه جسدم ک فقط نفس میکشه اره این منم ک نا کام واقعیم ارزومم اینه ک یه بارم شده تو خواب ببینمش ولی دیگه نمیشه …….
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.