دانلود فول آلبوم مرتضی برجسته با لینک مستقیم با کیفیت بالا
دانلود کاملترین فول آلبوم مرتضی برجسته متشکل از تمامی آهنگ ها با لینک مستقیم بصورت یکجا و تک تک با بالاترین کیفیت
به همراه زندگینامه و بیوگرافی کامل مرتضی برجسته
در سال ۱۳۳۰ خورشیدی در شهر تهران بدنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه خویش را در زادگاهش به انجام رساند و سپس …..
تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته معماری ادامه داد و به پایان رسانید. وی که از دوران نوجوانی به طراحی علاقمند بود، از سنین جوانی به فعالیت در زمینه طراحی و گرافیک مشغول شد و تا زمانی که در ایران بود (بخصوص در سالهای قبل از انقلاب اسلامی) در چند شرکت تبلیغاتی به انجام کارهای طراحی و تبلیغاتی پرداخت.
مرتضی کار خوانندگی را نخست از کاخ سازمان جوانان شروع کرد و بعد به صورت حرفهای، از زمانی که در ارتش بود، به فعالیت خویش ادامه داد. وی اولین بار به سال ۱۳۴۸ خورشیدی، در تلویزیون، و در شو معروف میخک نقرهای که با همّت و ابتکار فریدون فرخزاد از تلویزیون ملی ایران پخش میشد، در فستیوال آوازی که برگزار شده بود مقام اول را به دست آورد و از آنجا بود که کار خوانندگی را به صورت حرفهای آغاز نمود.
اولین ترانهای که خواند برای یک فیلم بود که در ۱۶ سالگی اجرا کرد و آن فیلم هیچ وقت پخش نشد، ولی اولین ترانه که از وی در تلویزیون به طور رسمی پخش شد، در همان شو میخک نقرهای به نام «عشق زود گذر» یا «گل نیلوفر پشت پنجره» بود که آهنگش را مرحوم پرویز مقصدی ساخته و شعرش را مسعود هوشمند سروده بودند.
خوانندگی در فیلم فارسی
مرتضی از سن نوجوانی و درحالیکه تنها ۱۶ ساله بود، به خواندن ترانه در متن فیلم فارسیهای مد روز که در آن روزگار ساخته میشدند، روی آورد. خود وی دربارهٔ وقایعی که پای او را به عنوان خواننده به فیلمهای فارسی گشود، میگوید:
با شخصی به نام آقای حسین واثقی که خدا بیامزتشون، برخورد کردم. حدود ۱۶ سالم بود که عشق زیادی به این کار داشتم و همراه ایشون به استودیویی که داشت رفتیم. ایشان برای فیلمی آهنگ ضبط میکرد، آن موقع شرایط ضبط اینقدر پیشرفته نبود که آهنگ را ضبط کنند و خواننده بخواند. خواننده و ارکستر باید با هم اجرا میکردند. چند تا خواننده آمدند و آقای کارگردان صداشان را امتحان کرد و خوشش نیامد. روز بعد هم همینطور.
من که با آقای واثقی به آنجا میرفتم ترانه را یاد گرفته بودم. کارگردان از این بابت عصبی شده بود چرا که خوانندهای برای فیلمش پیدا نمیکرد، از استودیو بیرون رفت. من به آقای واثقی گفتم اجازه بدهید من یک بار این آهنگ را بخوانم، ایشان به من اجازه دادند که بخوانم. وقتی واثقی خواندن من را دید به کارگردان زنگ زد و گفت که به استودیو بییاید. کارگردان آمده و از صدای من خوشش آمد. این اولین قدمی بود که من در این زمینه برداشتم و از آن به بعد حدود ۵۰ ترانه در متن فیلمهای فارسی اجرا کردم.
فیلمی بود به اسم قزاق که متاسفانه در آن زمان توقیف شد و توفیق پخش و نمایش پیدا نکرد. ولی همان باعث راهگشایی من برای خواندن در فیلمهای فارسی شد.
اولین ترانه رسمی
نام مرتضی وقتی به عنوان یک خواننده بر سر زبانها افتاد، که اولین کار هنری او، با نام «عشق زودگذر» منتشر شد. خود مرتضی درباره این ترانه که با مسعود هوشمند و پرویز مقصدی کار کرده بود، میگوید:
آن زمان سرباز بودم. یک روز، آقای سرهنگی آمدند گفتند که تو صدای خوبی داری. (من تابستانها، در کمپ افسران میخواندم.) بعد مرا معرفی کردند به آقایی به اسم یادگار که در خیابان لاله زار، بغل سینما رکس یا سینما اسکار، صفحهفروشی داشت. من میرفتم پیش ایشان. آقای یادگار مرا معرفی کرد به پرویز مقصدی. پرویز مقصدی آهنگی ساخته بود به اسم «عشق زودگذر» که شخصی به اسم منفرد آن را اجرا کرده بود و از حق نباید گذشت، انصافاً هم قشنگ خوانده بود. اما بین او و پرویز مقصدی گویا درگیری لفظی پیش آمده بود. در نتیجه، مقصدی دلش نمیخواست آن آهنگ را بدهد به او بخواند. آمد به من گفت: «تو بیا این آهنگ را بخوان، امتحان کنیم ببینیم چطور میشود.» رفتیم استودیو و من آن را خواندم. مقصدی گفت: «من از صدای تو خوشم آمده، اما باید تحریرها را کمی تمرین کنی.» بار دوم که رفتم خواندم، مقصدی به آقای یادگار گفت: «من این آهنگ را روی صدای این شخص [یعنی من مرتضی] بیشتر میپسندم و دلم نمیخواهد آن را بدهم به منفرد.» البته گفتم که مرحوم منفرد آهنگ را خیلی قشنگ خوانده بود، ولی آن شرایط به نفع من تمام شد و آن آهنگ با صدای من ضبط و پخش شد.
حضور در شو میخک نقرهای
شو میخک نقرهای، یکی از موفقترین شوهای تلویریونی تاریخ تلویزیون ایران بود که به همت و ابتکار فریدون فرخزاد، در اواخر دهه چهل و و اوایل دهه پنجاه از شبکه اول تلویزیون ایران پخش میشد. افزون بر مرتضی جمع کثیری از حوانندگان ایرانی که بعدها به شهرت و محبوبیت بسیار رسیدند، کار خود را برای اولین بار با همین شو آغاز نمودند. به جز مرتضی، هنرمندان و خوانندگانی چون: ابی، سُلی، نلی، شهرام، نوش آفرین، لیلا فروهر… همه از جمله خوانندگانی بودند که در برنامههای فریدون فرخزاد معرفی شدند.
مرتضی دربارهٔ نخستین حضورش در این برنامه گفتهاست:
اتفاق دیگری که افتاد این بود که یکی از دوستانم به من گفت، آقایی به نام فریدون فرخزاد که از آلمان به ایران آمده، میخواهد شو تلویزیونی بگذارد. همین شوهایی که امروزه در آمریکا و اروپا این همه مد شدهاست، آن مرد بزرگ حدود سی و هفت سال پیش در ایران اجرا میکرد. باری، ما چهارده نفر بودیم که در آن برنامه شرکت کردیم و من مقام اول را به دست آوردم. آقای فرخزاد برای من قرار ضبط گذاشته بود و من طبیعتاً به عنوان یک جوان مشتاق، خیلی آرزو داشتم که وارد تلویزیون بشوم. ظهر روز پنجشنبه که سربازها را مرخص میکردند، فرماندهی پادگان آمد سان ببیند، به من که رسید گفت: «تو چرا موهایت بلند است؟» گفتم: «ببخشید تیمسار! الان پنجشنبهاست، میروم میزنم» گفت: «نخیر، چرا تا الان گذاشتی اینقدر بلند شود؟» گفتم: «تیمسار! آخر من باید بروم تلویزیون…» گفت: «تو کی هستی که در تلویزیون راهت بدهند؟» و دستور داد: «همین الان ببرید موهایش را بزنید!» من واقعاً ناراحت شده بودم و هی التماس میکردم، ولی فایده نداشت. همان لحظه، موهایم را با نمره یک زدند. آمدم منزل، بلافاصله زنگ زدم به مرحوم فرخزاد، گفتم: «آقای فرخزاد! اینطوری شده. موهای مرا از ته زدهاند… تیمسار غضب کرد.» گفت: «مانعی ندارد. اتفاقاً خیلی هم جالب است. همینطور با سرِ زده بیا»….
شروع فعالیت هنری و شهرت
مرتضی برجسته در کنار لیلا فروهر پشت جلد مجله جوانان امروز
بدین ترتیب مرتضی برجسته با نام هنری رتضی از اواخر دهه چهل (سال ۱۳۴۸)، مطرح گردید و نزد مردم شناخته شد. در این دوران وی ضمن فعالیت خوانندگی با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در حدود ۱۸۰ ترانه مختلف اجرا نمود.
افزون بر این، از صدای وی همچنان در فیلمفارسیهای متداول در آن عصر استفاده میشد. از جمله شاخصترین این فیلمها که با ترانههایی از مرتضی راهی پرده سینماها گردید، فیلم بوسه بر لبهای خونین، ساخته ساموئل خاچیکیان بود. دیگری فیلمی که ترانههای مرتضی در آن خوش درخشیدند و نام او را بیشتر از قبل بر سر زبانها انداختند، فیلم معشوقه بود.
خود مرتضی دربارهٔ موفقیتش در این دو فیلم میگوید:
کارگردان «بوسه بر لبهای خونین» زنده یاد ساموئل خاچیکیان بود، ۳ تا آهنگ برای «بوسه بر لبهای خونین» خوندم. آهنگهای فیلم «معشوقه» بسیار موفقیت بازاری پیدا کرد و هنوز که هنوز است، حدود ۳۷ سال از آن فیلم میگذرد، مردم این آهنگها را از من میخواهند. معشوقه آهنگی بود که در زمان خودش موفقیت بسیار زیادی پیدا کرد.
خروج از ایران
مرتضی در سال ۱۹۸۱ میلادی (۱۳۶۰ خورشیدی) از ایران خارج شد و به آمریکا رفت و با این که قصد ماندن در این کشور را نداشت امّا شرایطی پیش آمد که وی را در امریکا ماندگار کرد. بدین ترتیب که وقتی که او، گذرنامهاش را برای تمدید به سفارت ایران فرستاد، مسئولان سفارت، آن را به وی پس ندادند و وی به همین دلیل مجبور شد که مقیم آمریکا بشود.
فعالیت در زمینه موسیقی فولکلوریک ایران
از زمانی که مرتضی ناگزیر از اقامت اجباری در لوس آنجلس گردید، وظیفه خود دانست که در زمینه موسیقی فولکلوریک ایران به فعالیت بپردازد. به خصوص که در آن زمان، به موسیقی فولکلوریک چندان توجهی نمیشد، و این موسیقی در حال از بین رفتن بود. مرتضی در حدی که در توانش بود، برای زنده کردن این نوع موسیقی کوشید و خوشبختانه در این زمینه به موفقیتهای چشم گیری دست یافت. آلبوم اول وی در زمینه موسیقی فولکلوریک ایرانی، آلبوم «دایه دایه» بود و بعد آلبوم «انار انار» که مورد استقبال و توجه بسیار قرار گرفت.
مرتضی آلبوم اول خود (دایه دایه) را با همراهی ناصر چشمآذر و در شرایط خیلی دشواری به بازار ارائه کرد، چراکه تازه از ایران آمده بود و از نظر مالی در شرایط خیلی بدی قرار داشت و یاری ناصر چشم آذر در چنان شرایطی کمک بزرگی برای او بود. این آلبوم بعد از راهی شدن به بازار، فوقالعاده مورد استقبال قرار گرفت و همین موفقیت باعث شد که مرتضی آلبوم دوم را با انرژی بیشتری به بازار روانه کند. آهنگهای آلبوم دوم، و بخصوص خود آهنگ «انار انار»، که در اصل آهنگی بلوچی است که البته افغانها هم نسبت به این آهنگ احساس مالکیت دارند، خیلی فراگیر شد و مورد استقبال قرار گرفت. طوریکه بعدها بسیاری از ایرانیان مرتضی را با همین آهنگ به خاطر آوردند.
بعدها خوشبختانه تعدادی دیگر از خوانندگان ایرانی نیز به این مسئله توجه کردند و آنها هم تعدادی از آهنگهای محلی و فولکلوریک ایرانی را بازسازی نمودند.
اجرای ترانههای سیاسی
مرتضی در نخستین سالهای اقامت در امریکا، به اجرای چند ترانه سیاسی نیز پرداخت که نمونه شاخص آن، آهنگ «داروغه» با شعر مسعود امینی بود. وی دربارهٔ اجرای این قبیل ترانهها گفتهاست:
آن زمان که ما این آهنگها را میخواندیم، نسلی که الان احتمالاً حدود سی، سی و پنج سالهاست، آن وقتها هفت هشت ساله بود. این آهنگها باعث شدند که زبان فارسی در خارج از کشور از بین نرود. و اما در مورد سیاسی خواندن… هنرمند، از هر نوع که باشد، در مواقع خاص بحرانهای اجتماعی سیاسی در مملکت خودش، احساس وظیفه میکند که کاری انجام بدهد. مسئله مهم این است که ما این آهنگها را با سرمایه شخصی خودمان میساختیم؛ از نظر مادی در بازار، هیچ بازدهی برایمان نداشت.
فعالیت در زمینه طراحی و گرافیک
مرتضی گرچه تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته معماری به انجام رسانیده بود، امّا هیچ وقت استفاده شغلی از رشته تخصصیش نکرد، هرچند که بنا به گفتهٔ خود او، این رشته درسی در سراسر زندگی وی اثر داشت. در مقابل وی چون علاقه زیادی به کار طراحی داشت، به انجام کار طراحی و گرافیک، که بعدها ویدیو هم بدان اضافه شد، مشغول شد. اولین کار طراحی که مرتضی انجام داد، برای کارهای خودش بود، وی که تا زمان حضور در ایران در چند شرکت تبلیغاتی کارهای طراحی کرده بود، پس از مهاجرت به آمریکا و در لوس آنجلس، از کامپیوتر نیز در کارهایش استفاده کرد و برای اولین بار در سال ۱۳۶۲ خورشیدی، از کامپیوتر برای طراحی بهره برد. تا قبل از آن هیچ کسی از کامپیوتر برای طراحی استفاده نمیکرد.
وی همچنین برای اولین بار طراحی جلد کاستهای خود و هنرمندان دیگر را به صورت کامپیوتری به شکل جالب توجهی شروع کرد و بعد آهسته آهسته فعالیت خود را به عرصههای دیگر همچون طراحی جلد سی دی و طراحی مجلات و تبلیغات و… گسترش داد. طوریکه وی با بسیاری از هنرمندان ایرانی که در خارج از کشور بودند، کار کرد و اکثر پشت جلدیهای آلبومهای این هنرمندان تا مدت زیادی فقط و فقط کار وی بود. هرچند که بعدها طراحان دیگری هم این کار را انجام دادند.
فعالیت در عرصه آهنگسازی و ترانه سرایی
مرتضی به غیر از طراحی پشت جلد آلبومها، کم کم کار آهنگ سازی را هم برای ترانههای خودش و هنرمندان دیگر آغاز کرد. مرتضی همچنین در سالهای اخیر، به ترانه سرایی نیز روی آورد. این فعالیتها وی را با بسیاری از هنرمندان ایرانی خارج از کشور، در ارتباط قرار داد، بخصوص که برخی از این هنرمندان برای کارهای گرافیکی شان به وی مراجعه میکردند و افزون بر این، وی نسبت به تأسیس یک استودیوی صدا برداری نیز اقدام نمود، که خود او و خوانندگان دیگر در آنجا آهنگ هایشان را ضبط میکردند.
در آلبومهای جدید مرتضی، آهنگها و شعرهای تعداد زیادی از ترانهها، کار خود اوست.
تأسیس فرهنگسرای خانه فرهنگ ایران
مرتضی برجسته در حدود سال ۱۳۸۳ خورشیدی، استودیوی بزرگی خرید که در آمریکا معروف بود. هدف وی از این اقدام به گردهم جمع کردن جامعه ایرانی، و ایرانیانی که متجاوز از سی سال در خارج از کشور مقیم هستند بود و بدین ترتیب سعی داشت که هم از طریق هنر و هم از طریق شغلهایی دیگر، زمینهای برای فعالیت ایرانیان آمریکا به وجود بیاورد.
قبل از این فعالیت وی راجع به خانه ایران بارها صحبت کرده بود ولی قصد او برای بنیانگزاری خانه ایران هیچ وقت به ثمر نرسید. به همین سبب وی نسبت به تأسیس فرهنگسرا اقدام نمود، و اسم این فرهنگسرا را خانه فرهنگ ایران گذاشت. در این فرهنگسرا سعی بر آن است تا تمرکز بیشتری بر فعالیتهای فرهنگی باشد و از مسائل سیاسی و مذهبی حتی المقدور پرهیز شود. به همین دلیل این فرهنگسرا فقط به مسائل هنری و مسائلی که مربوط به اجتماع است، میپردازد و سعی مرتضی در اینجا بر آن است که یک سری کارهای سالم و برگزیده، که از نظر هنری ارزش داشته باشد، انجام دهد. به عنوان مثال فعالیتهایی چون: کارهای نمایشی، موزیک، سخنرانی، کلاسهای موسیقی و…. در این فرهنگسرا مد نظر قرار دارد و تلاش مرتضی در تاسیس «خانه فرهنگ ایران» در لوس آنجلس انعکاس فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور در این فرهنگسرا ست.
مرتضی همچنین تصمیم دارد در آینده و به محض فراغت از مشغلات عدیده فعلیش، داستان شکل گیری تک تک آهنگهایش را بنویسد.
همراهی با جنبش سبز ایرانیان
بعد از وقایع انتخابات سال ۱۳۸۸ در ایران و اعتراضات بخش بزرگی از مردم و سرکوب آنها، که به شکل گیری جنبش سبز منجر شد، مرتضی از خوانندگانی بود که در این باره ترانههایی اجرا کرد.
شاخصترین این ترانهها، ترانهای دو زبانه به نام همیشه با ندا (به انگلیسی: United for neda) بود که در همراهی با داریوش، ستار و چند نفر دیگر از چهرهای مشهور هنری جمله شهره آغداشلو، پرویز صیاد و… اجرا شد و در خلق آن جمعی از هنرمندان آمریکایی نیز همکاری داشتند.
مرتضی برجسته بعنوان یکی از اصلیترین پدیدآورندگان این اثر، در مورد آن میگوید:
آهنگی که صحبتش را میکنید ماجرایش از این قرار بود که آقایی ایرانیالاصل به اسم مامز تایلور که رپ میخواند به من زنگ زد و گفت که: «میخواهم تو بیایی در این کار، قطعههایی را به فارسی اجرا کنی تا دوزبانه بشود.» یک شعر انگلیسی به من داد و گفت: «ما این را میخواهیم ترجمه کنیم.» من آن شعر انگلیسی را گرفتم و آن شعر فارسی را که میشنوید خودم نوشتم و گذاشتم روی آن و بقیه بچهها هم اجرا کردند. اول خود من تنها بودم. بعد که کار شکل و شمایل خوبی گرفت، بقیه دوستان هم آمدند: آقای داریوش آمد خواند، خانم شهره آغداشلو بود و آقای پرویز صیاد که با آقای ستار در این آهنگ همصدا شدند. جالب این است که ویدئو این آهنگ را فقط با تلفن موبایل گرفته بودند، تا کیفیت تصویرها مانند همان فیلمهایی باشد که از داخل ایران میفرستادند؛ [یعنی] فیلمهایی که جوانان با تلفن همراه از رویدادها میگرفتند و میفرستادند خارج و روی اینترنت قرار میدادند.
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.