دلنوشته غم انگیز مهتاب ۱۸ ساله از شیراز با کیفیت بالا
دلنوشته غم انگیز مهتاب ۱۸ ساله از شیراز
دختری بودم ک دلم نمیخواست وارد رابطه با کسی بشم
تا زمانی ک کاملا همو بخوایم ۳ سال پیش با یه پسری اشنا شدم اما از همون روز اول ازش خوشم نیومد اونی ک میخواستم نبود التماس کرد چند وقت یاهام باش اگ خوشت نیومد برو تو رودرواسی گفتم باشه چند روز در حد سلام و علیک و اینا بعد ۳ هفته گفتم من ب تو هیچ حسی پیدا نمیکنم و اصلا دوستت ندارم میخدام دیگ حتی الکیم باهات نباشم بلاکش کردم ۱ سال ودخورده ایی روز تولدم اومد تولدمو تبریک گفت و بازم اصرار ک خواهش میکنم بیا بیرون چند دقیقخ با یکی از دوستام رفتم بیرون کلی برنامه چیده بود و بهش گفتم هر چقدرم خرج کنی برام دوست ندارم خواهش میکنم از زندگیم برو بلاک کردم باز بعد ۸ ماه اومد دم مدرسم و دوستام دبدنش و من تو این ۸ ماه عاشق شده بودم عاشق پسری ک خیلی دوسش داشتم و دارم و خیلیم خاطره های قشنگ باهم داشتیم وقتی اومد چند روز به عشقم گفتم خط قبلیمو نصب کردم و محمد باهام حرف زد ک من هنوزم دوستت دارم و بعد ک رفتی اتفاق ها افتاد و گفت منتطر اتفاق های خوب باش گفتم چرا دست از سرم بر نمیداری گفت این حرف ها بمونه برا بعد میدونم بعدها حرف ها داری ازش متنفر بودم و هستم دلم میخواد از زندگیم بره بیرون?مثل کابوسه یعد برام یه عکس فرستاد ک عکس صورتمو رو سینش خالکوبی یا نمیدونم چی ولی بود ب هر کی نشون دادم گفت فتوشاپ نیست وقتی دیدم خیلی تزسیدم?
خیلی گریه کردم من ک باهاش نسبتی نداشتم این چ کاری بود اخه دلم شکست عشقم با محمد دعوا کرد فحش و اینا گفت ک مزاحمم نشه دیگ بعدشو نمیدونم چی میشه
برام دعا کنید خیلی محتاجم دعا کنید خلاص بشم
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.