دلنوشته غمگین سارا ۲۵ ساله از گیلان با لینک مستقیم
دلنوشته غمگین سارا ۲۵ ساله از گیلان
وقتی ۱۸ سالم بود با یه پسر ۲۱ ساله دوست شدم و علاقه مند شدیم
تمامی لحظات رو با هم سپری میکردیم دیوونه هم بودیم من از یه خانواده متوسط مالی و اون از یه خانواده نبستا فقیر بود و این اصلا برام اهمیت نداشت
خدمتش رو تموم کرد و اومد خاستگاری و خانواده من مخالفت کردن که این نمیتونم تو رو خوشبخت کنه و شرایط ازدواج رو نداره و منی که عشق کورم کرده بود همه چی رو به جون خریدم و خانوادمو سرزنش و تهدید کردم به فرار و در نهایت با تمام سرکوفت با عشق خیللی خودم ازدواج کردم
راست گفتن عشق کشکه
عشق بین ما سه ماه هم تداوم نداشت و همه مشکلات با خیانت شوهرم شروع شد آره.. در حین ناباوری فهمیدم با یه دختر در ارتباطه و گذشت … شوهرم بیکار بود هیچ کاری نمیکرد فقط یکی از برادرام بهمون کمک میکرد
زندگی سر میشد با همه بدبختیا تا فهمیدم شوهرم کارش به اعتیاد کشیده
و اونجا بود که همه چیو تموم کردم و با همه بدبختی سرکوفت خوردن و بخشش مهریه جدا شدم و طلاق گرفتم
این بزگترین اشتباه زندگی من بود که میدونم تا اخر عمر باید تاوانش رو بدم
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.