دلنوشته غمگین عارفه ۲۳ ساله از خرمشهر کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دلنوشته غمگین عارفه ۲۳ ساله از خرمشهر
میخوام ازغمام بگم امشب بدجوردلم گرفته دارم باگریه مینویسم براتون
،دوسه سال پیش بایه پسرآشناشدم مغازه مانتوفروشی داشت مانتوازش میگرفتم خانوادگی مشتریش بودیم خیلی ازش خوشم میومدهرروزبی بهانه میرفتم توپاساژشون شب وروزنداشتم تا اینکه باهاش دوس شدم ازاول بهش گفتم من توروواسه زندگی میخوام اونم گفت منم قصدم ازدواجه و قول مردونه دادبه شرفش قسم خورد،،،دوسال گذشت دیوونش شدم میگفتم عشقم بسه دیگه عذاب من سختمه بیاخواستگاری من شرایطی خانوادگی خوبی نداشتم خانوادم ازگوشی داشتنم خبرنداشتن فک کنین من دوسال پنهونی بخاطریه سگ گوشی داشتم.هرروزمیگفتم بیاوقشته نیومدهیچوقتم نیومدمیگفت مشکل دارم هیچوقت زن نمیگیرم ولی عاشقتم دوستدارم همش دروغ بودمن هرشب حالم بدوبدترمیشدتااینکه خواستگاربرام اومدبهش گفتم باورش نشدفک کردبازارگرمی میکنم قسم خوردم براش گفتم میخوام برم براهمیشه گفت پس من چی نفس من بعدتوچیکارکنم ازخداکفرمیکردوگریه میکروبهش گفتم خداحافظ اونم گفت خوشبخت شی من ازدواج کردم ولی چه ازدواجی تنم پیش یکی دیگه روحم جایی دیگه نتونستم ادامه بدم بعد۶ماه جداشدم البته عروسی نکردم تاازدادگاه اومد رفتم سراغ شمارش خاموش بود
ب دوستش زنگ زدم گفت گفته نمیخوامت بروسرزندگیت الان۶ماهه ازطلاقم گذشته همش کارم شده گریه والتماس دوستش که راضیش کنه هرچندم عاقبتی نداره ولی نمیتونم بخداسختمه سختمه.توروخدابه الکی اعتمادنکنین ازتون میخوام برام دعاکنیدحالم خوب شه منم خوش بخت شم اززندگیم لذت ببرم مث این همه آدم….رضاپست ترین آدم دنیاس شایددلنوشتموبخونه یادش بیادمن کی بودم براش……تمام….
این آروزی من باعشقم بود آی روزگاربمیری ایشالا
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.