دلنوشته پاییزی فاطمه ۱۶ ساله از گرگان با کیفیت بالا
۱۶سالمه فاطمه هستم
من يه دختري بود که از ۱۲سالگي عاشق شدم هرروز شوغ عاشق شدنم زياد بود
اولش عاشق يه پسري شدم ب اسم محسن اون۱۸سالش بود امامن۱۲هر کاري مکردم محلم نمزاشت با من دوست نميشد محسن پسر همسايه ماهس هر روز ب عشق محسن ميرفتم تو کوچه من خيلي نگاهاش مکردم اما اون حتي يه لبخند هم نزد خب يکم خلاصه ترش کنم..
اين روزا گذشت تااين ک من۱۴سالم شد از طريق يه دوستم شماره محسنو پيدا کردم و پيامش داد خودمو معرفي کردم باهم در ارتباط بوديم تا ۶ماه بعداز ۶ماه محسن از م يه درخواست کرد …اما من اون درخواستو قبول نکردم و به سختي قيد محسنو زده بعداز محسن با۳نفر ديگه دوست شدم با اونا هم۵ يا۶ما باهم بوديم بعدش تنهام گذاشتنو رفتم بعداز همه اي اينا من با دوستمو دوس پسرش رفتم بيرون دوست پسر دوستم دوستشو اورد من تا دوست دوست پسر دوستمو ديدم عاشقش شدم ولي اين دفعه جلوی خودمو گرفتم و هيچي نگفتم بعداز اينکه ما رفتم بيرون و بعدش رفتم خونه ديدم يه نفر بهم پي ام داده گفتم شما گفت من علي هستم هموني ک امشب باهامو اومديد بيرون من از خوشحالي ذوق کرده بود اما بازم جلوخودمو گرفتم تا اينجا ک علي گفت من از تو خوشم اومده و ميخوام باهات دوست بشم من داستان زندگيم بهش گفت من قول ميدم تنهات نزارمو… منم قبول کردم و باهاش دوست شدم من علي رو خيلي دوست دارم ب خودشم گفتم اگر تنهام بزاري من تنها کاري ک ميگم رگمو ميزنم
الان من حس ميکنم علي از همه اي دوست پسرام بهتر بوده هيچي واسم کم نزاشته و الان هس ک۳ماه باهم هستم و باهم خوب هستم
من بعداز اين همه شکست توکل ب خدا کرد تا اين ک بعداز يک هفته علي رو سر راهم قرار داد
۲ارزوي قشنگ واسه خودمو همه اي شماها
خداجونم دمت گرم الان ک بهم داديش پس نگهش دار
و ارزوي دومي هرکسي عاشقه ب عشقش برسه هر کسي هم رسيده عشقشو براش نگهداره…
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.