دانلود آهنگ جدید

دلنوشته عاشقانه مهسا ۲۳ ساله از خرم آباد کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸

? مهسا ۲۳ ازخرم آبادم
وقتی داستان علیرضا ۲۸ ساله ازتهران شنیدم
تو یک لحظه خاطره تلخی دوباره ذهن مرا به آشوب کشید
داستان زندگی تلخی که بی شباهت به زندگی این دلنوشته نی با اندکی تفاوت
قصه زندگی من ازعشقی آتشین وپر درد دسر است ولی کمی متفاوت با عشق های شما
من فرزند پدری بود که ازهمسر اولش
صاحب پسری بود که عاشقانه دوستش داشتم
وبی رحمانه مرا راند
حالم ازکل دنیا گرفت که چرا برادرم که تنها پنها من است مرا به دلیل مادرم
پدرمون وتمام زندگی که من مقصر آن نبودم راند
واما پدرم مرتب برادرم ازسرزبانش نمی افتاد ویک شب گفت برو دنبال برادرت که در بالای خانه ما واحدی داشت من به خواست پدر به واحد بالا رفتم هرچقد درزدم دربازنکرد من بیشتر درزدم گفتم دوست دارم محکم فریاد زد غرورتو جمع کن گمشو دختری که ازمادرمن نی یک رابطه خونی سرد با من داره سر همون پله دم واحد نشستم گریه کردم سیردلم گفتم من یک بدبختم که نخواسته آمدم ولی دوست دارم آمدم پایین بابامو دیدم چشممورو ادب حیا بسته بودم گفتم خدا لعنت کنه چرا زن گرفتی منو اونو بدبخت کردی دستام میلرزید بابام دودستم گرفت گفت آروم باش چی کنم آروم شی گفتم بمیرفقط بمیر وگریه کنان میگفتم تو چرا بابامی من چرا این زندگیمه صبحش رفتم دبیرستان بابام گفت خوبی بی جواب رفتم بعداز ظهر که برگشتم داداشم که منو دیشب رد کرد محکم بغلم کرد گفت دوستم داره ولی به قیمت دادن خبر چشم بستن همیشگی پدرم بود حالم روحیم نابودشد کارم به روان پزشک رسید منو داداشم الان خوبیم ولی پدرم نیست که ببینه وشک ندارم خداوند درآینده نچندان دور جواب بی احترامی که به پدرم کرده بودم میده من یک روزی باید جواب قلب ایستاده پدرمو بدم
الان پشیمونم ولی فریاد پشیمونیمو پدرنمیشنوه
من تا به ابد وجدان آرامی نخواهم داشت