دلنوشته غمگین محسن از کرمان با کیفیت بالا
? محسن هستم از کرمان ؛
نمیدانم گاهی قصه تکرار تلخ بعضی اتفاقات کی به سرانجام میرسه .
من شاید قصه عشقم یکم متفاوت باشه ۲۲ سالم بود که تو خدمت سربازی عاشق یه دختری شدم که همه دنیام شد
بعد از یک سال آشنایی در کمال ناباوری رهایم کرد رفت
اما نه خودکشی کردم نه زندگیشو خراب..
فقط رفتم تحقیق از شوهر جدیدش ببینم چیکارس
فهمیدم نماز شب میخونه سرکار از اون موقع من خیلی شرایطش بهتر بود
براش پیغام فرستادم آدم خوبیه هواش داشته باش گریه کردم وسوختم در رفتنش این متن را نوشتم…
تو میروی من پشت سرت شقایق ها را پر پر میکنم و کاسه ای آب بدرقه راهت
تو میروی من لبریز میشوم از گلایه ها
از سکوت درد رنج و غصه ها
تو میروی من میشکنم در غبارسرد جادها
تو میروی من دس به گریبان شکستن طلسم بغض ها
تو میروی منم که بی عبورم تو میروی منم که تا ابد در این اتاق سوت کورم ..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.