دلنوشته غمگین سارا ۱۸ ساله از تهران کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
دلنوشته غمگین سارا ۱۸ ساله از تهران
ی زمانی انگیزه بود عشق بود دوست دارم نبود عاشقتم بود ولی الان هیچی جز خاطره نیست
و ای کاااش خاطره هم فقط صدای خنده های عشقم بود ک برام مونده ولی خاطره شده فقط صدای تختی ک مثل خوره تو وجودمه ی زمانی صداش بودوصدای هق هق هام نبود نمیدونم شاید آه لبخندم گرفته ک من لبخند روفراموش کردم و اون هم منو?? از اون روزی ک بهم گفتی خدافظ یادگرفتم ک دیگ ب هیچ بنی بشری سلام ندم یاد گرفتم ک دیگ نقاشیامو تو دفترنقاشیم نکشم یادگرفتم ک دیگ خیلی راحت دستمو ب کسی ندم ک ب بهای ی رب بالا بودن پاهام حلقه بکنه تودستم یاد گرفتم ک مقصر اشک ریختنم عشقم نبود این خیابونا بودن ک باعث بغضم شدن بغضی ک دیگ عرش خداهم باهاش نلرزید نمیدونم شاید دیگ براخدا هم بی ارزش شدم یادگرفتم ک دیگ برای هیچ کس مهم نیستم حتی خدایی ک چندبارخواستم برم پیشش اما هربار پسم زد یاد گرفتم واس کسی اشک بریزم ک واسم اشک بریزه ن اینکه واسش اشک بریزه یادگرفتم ک دیگ موهامو دست کسی ک قراره بره ندم چون ممکنه بعد رفتنش موهامم مثل خودم لباس سفید بپوشه یادمه ی روزی بهم ب شوخی گفتی دوست ندارم اره حرفتو ب شوخی گفتی اقا بالا سریش . راستی این هفته ب کی قول دادی ک تا تهش باهاشی مرد باشو بهش بگو ک تهش بستن کمربندته این حرفا شاید واس خیلیا تکراری باشه و فقط دلیل خنده هاشون باشه ولی واس قلب من ی چیز تازه و فقط دلیل گریه هامه
اره گریه هام برای اونم خنده داشت بخندعشقم گریه هام فدای سرت ..
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.